2777
2789
عنوان

زندگی بعد عروسی چجوریه

| مشاهده متن کامل بحث + 577 بازدید | 34 پست

خیلی دلتنگ شدم برای خانواده م 

جر و بحث هم بود اما من از حرفهای خانواده همسرم بیشتر اذیت شدم و حتی مریض شدم ...‌

در هر صورت بازم رویه قبل رو میگیرم اما اینبار هرکی چیزی گفت جواب میدم...دوری و حفظ حد و مرز هم کمک کننده ست

وطن حتی غمش عشقه..سرود و پرچمش عشقه...ایران من 🇮🇷🇮🇷

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

سرچی؟چرا نشدی؟

چون سنم کم نبود ازدواج کردم و اونقدرها هم وابسته به خانوادم نبودم دعوا که واسه هر زوجی سر یه چیزه اما ما تمامه دعواهامون سر دخالت مادر و پدرش بود و رفیق بازی دیگه در اثر مرور زمان خانوادش که از زندگیمون حذف شدن بقیه چیزها هم کم کم بهتر شد ولی خیلی سخت بود زندگی مشترک واسه من چون ما از صفر شروع کردیم

همه چی خوبه فقط اینکه صبح بیدار میشی نمیدونی نهار و شام چی بذاری واقعا دیوانه کنندست

لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین. از زمانی که وارد نی نی سایت میشم همینطوری دونه به دونه پشم.ام کنده میشه تا زمانی که خارج میشم واسه خودم راحت اپیلاسیون میشم😁کاشکی همه اتفاق های دنیاااا باب دل آدم بوددد.....میشه واسه ظهور امام زمان یه دونه صلوات بفرستی  اللهم عجل لولیک الفرج.  خدایا شکرت
خیلی دلتنگ شدم برای خانواده م جر و بحث هم بود اما من از حرفهای خانواده همسرم بیشتر اذیت شدم و حتی مر ...

من افسردگی دارم متاسفانه و همیشه حس میکنم قلبم داره مچاله میشع 

همش فک میکنم نکنه بعد عروسی دوری از خانواده و زندگی جدید حالمو که از این هست بدتر کنه؟

وقتی حرف عروسی میشه بدنم ناخود آگاه یخ میکنه

turk Giziam

دعوا زیاد داشتیم از همون اول عقد ولی خب جدی نبود بیشتر بحث بود تا دعوا. طول کشید اخلاقای همدیگه دستمون اومد و یادگرفتیم باهم حرف بزنیم جفتمون سنمون کم بود بیشتر دعواها بخاطر ناپختگی و سوءتفاهم بود 

دلتنگ خانوادمم نشدم چون زیاد میرفتم خونه ی مامانم 

مستقل شدن رو دوس داشتم از همون روز اول عادت کردم و حس خوبی داشتم اذیت نشدم

دعوا که کردیم ولی کمتر از یکساعت آشتی میکردیم و میکنیم البته 🥲

بیشتر سر غرغرای من بود ، یبارم همین سه ماه پیش استراحت مطلق بودم، ولی برای شام غذای مورد علاقشو پختم ، اون شب اونقد باهام دعوت کرد که چراااا غذااا درستت کردیییی!! مگه نگفتم خودمم میامم خونه درست میکنم!! چرا حرفمو گوش نمیدیییی! مگه دکتر نگفت فقط بخوابییی و.. 🤦🏽‍♀️

دلتنگ مگه میشه نبود ولی خب خونه هامون نزدیک همن، اونقدرا اذیت نمی شدیم

چون چهار سال باهم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم، حس میکنم خیلی زندگیمونو راحتتر تونستیم شروع کنیم چون همو میشناختیم، عادت کردنو که دست خودت نیست ، وقتی یکیو دوست داشته باشی بهش عادت می‌کنی، وابسته میشی و..

🩷💍🩺

خیلی قشنگ و زیباست زندگی بعد از ازدواج

درسته تا میای خوش بگذرونی همه میگن حالا اولشه بزا دو سال بگذره اونوقت میفهمی

اما به هیچکدومشون نباید توجه کنی 

من که تا الان همه چی برام دقیقا مث همون اولشه و هرلحظه بیشتر از قبل از زندگیم راضیم هیچی تکراری نیست کلا زندگی ادم یه نظم و مسئولیت خاصی میگیره 

دلتنگی برای خانواده هم تا یکی دو ماه طبیعیه و بستگی به همسرت داره که همراهت باشه و تند تند ببینی خانوادتو بدونی ازدستشون ندادی و هستن هنوز

بعد مدتی خودت بخاطر حس مسئولیت بیشتر دلت میخواذ خونه خودت باشی

تو خونه حوصلت سر نمیرف؟ دلتنگ وقتایی که خونه بابات بودی نمیشدی؟

اصلا دلتنگ خونه مادرم اینا نشدم چون دوست نداشتم واقعا شرایط مجردیم رو دوست نداشتم دوره ما با شما فرق میکرد زمان ما پدر و مادر سالاری بود اصلا به خواسته هایه بچه ها اهمیتی نمیدادن ما هم اجازه نداشتیم هرجایی بریم با هر کسی بریم استقلالم نداشتیم 

من افسردگی دارم متاسفانه و همیشه حس میکنم قلبم داره مچاله میشع همش فک میکنم نکنه بعد عروسی دوری از خ ...


منم مثل شما و اذیت شدم حالا من دور نبودم ولی بعد  ازدواج کلا برای من سخت گذشت چون آدم احساسی هستم و سریع بهم میریزم

حالا شاید برای کس دیگه ای تعریف کنم بگه نه و فلان و لی ظرفیت وجودی و تاب آوری هر کسی فرق داره

وطن حتی غمش عشقه..سرود و پرچمش عشقه...ایران من 🇮🇷🇮🇷

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز