مدتیه قوی شروع کردم از بعد امتحان نهاییا...هم میخوام ۴۰۴ ی درصدی بزنم هم ی پایه ای بشه درس خوندنم واسه ۴۰۵...
نتایجم تا اینجا عملا افتضاحن خانوادمم کامل ازم نا امیدن و خیلی تیکه میندازن بهم ولی واقعا من حالم خوبه:)دارم میخونم و تلاش میکنم ازون لوپ بدبختی و افسردگی دارم درمیام
قبلا هیچی درس نمیخوندم فقط رویا پردازی میکردم عملا ته افسردگی بودم با تاریکی خو گرفته بودم و از هیچکاری نکردن لذت میبردم و زندگیمو نابود میکردم...ولی شروع کردم و میدونم فقط باید ادامه بدم این زنجیره نباید پاره شه...هرچقدر بیشتر به برنامم پایبندم حالم بهتره انگیزمم بیشتر میشه چرا این کارو تو این یکی دو سال انجام ندادم:)؟گذشت البته....باید گذشته رو فراموش کنم تا بتونم اینده رو رقم بزنم....
نور امید باز به قلب و روحم نفوذ کرده از هیچ چیز و هیچکس نمیترسم...فقط دارم میرم جلو میدونم حالا که برگشتم به خدا،خدا هم به من داره نگاه میکنه...بچه ها افسردگی همون شیطانه...بخدا که افسردگی شیطانه...
پشت کنکوریا و کسایی که موفق شدین هرچیزی خواستین بنویسین اینجا...نصیحتی درد دلی چیزی...
راستی فارغ التحصیل ۴۰۳ بودم من