میدونم که اونجایی
میدونم که خسته ای
از کنکور از طعنه از استرس
میدونم ارزوت شده ارامش
بعضی اوقات در حد چند ثانیه حسش میکنی
گاهی توی آشپزی
گاهی توی نقاشیهات
میدونم همیشه سعی داری مودب باشی احترام نگه داری
میگی نه
یادته دختر عمتت توی جمع بهت گفت بابا دیگه این پنجمین ساله که داره میخونه
از دهم داره میخونه
چرا قبول نشد
دیدمت که شکستی اما جواب ندادی و خندیدی
میدونم قوی هستی اما خسته ای از قوی بودن
میدونم هیچ کس درکت نمیکنه
هیچ کس بهت حق نمیده میدونم
و متاسفم که جهان که باهات اینقدر بی رحم بود
میدونم حوصله حرفای عنگیزشی نداری
گل زیبای من ، کل جهان ازت ناراضی باشن من راضیم حق بهت میدم کنکور تیره هم ندی
مگه اشکهای امشبتو کسی میبینه
نه
من همجا باهات بودم
میدونم
معذرت میخوام که گفتم میکشمت ببخشید
من عاشقتم منِ عزیزم