عزیزه دلمببخشید این حرفو میزنم ولی حس میکنم شما یکم داری حسادت میکنی به ایشون
بیخیال اهمیت نده اینم تازه اومده میخواد خودی نشون بده اوقات خودت و اونو تلخ نکن بیتفاوت باش
ن عزیزم بخاطر این حرص میخورم از من کوچیکتره نصیحتم میکنه انگار تجربه بارداری داره و من هیچی نمیدونم از بارداری نمیزاره درست حرفمو بزنم میپره وسط حرفم بخاطر همین بدم میاد ک چرا خونواده شوهرم از من تعریف میکنه سریع میپره وسط ک میگ منم خوبم
میدونم گلم ولی اهمیتش ک هیچ من راضی نیستم ولی اخلاق برادرشوهرم سرد شده سلاممو درست نمیده باردار شدم تبریک نگف بچم پسره تبریک نگف سرد برخود میکنه ولی شوهر من خیلی خونگرمه منم بخدا از اون موقه ای ک ازدواج کرده خیلی کم دست میدم ک زنش ناراحت نشه ولی زنش ب شوهرم همیشه دست میده من ک ناراحت نمیشم
بابا من یه سال و ۴ماهه عروسی کردم ۷ماه هم نامزد بودم حساب کن تو این دوسال خورده ای خیلی احترام گذاشتم خیلی رو دادم ب خونواده شوهرم پایین خونشون زندگی میکنم هرروز سر میزنم یه روز نرم ناراحت میشم خیلی احترام گذاشتم اما با ظاهر واقعیم ن اینک جاریم ظاهر واقعیش رو میشناسم بیاد نقش بازی کنه جلو خونواده شوهرم خودشو دست بالا میگیره . کلا جاریای دیگ امو خیلی دوس دارم هیچ مشکلی باهاشون نداشتم اما نمیدونم چرا واقعا بدم میاد حتی شوهرمم بدش میاد ازش
عزیزم جالب اینجاس من یه سال و خورده ای عروسی کردم قبل از اینک برادرشوهرم ازدواج کنه باردار بودم نمیدونستم . بعد چن هفته از جشن عقد برادرشوهرم فهمیدم باردارم جاری جدیدم میگ پاقدم من خیر بود ک تو باردار شدیّ خیلی بدم اومد ازشّ تازه تازه بخاطر پاقدم بچه ام ماشین خریدیم بیمه شدیم قرعه کشیم دراومد جاریم میگ ن بخاطر پاقدم من بود
[QUOTE=54395207]چطور فقط شما متوجه شدی نقش بازی میکنه، یعنی بقیه نفهمیدن😁😁😁[/QUOTE
اتفاقا جاریام فهمیدن با برادرشوهرام تازه میدونم خونواده شوهرمم فهمیدن ولی ب روش نمیارن ک همینجوری رفتار کنه
دقیقا میدونم منظورت چیه و چه حسی داری، البته من جاری ندارم، ولی عزیزم تو هم با سیاست برو جلو تو هم نقش بازی کن، زرنگ باش، دیگه حرص خوردن فقط پیرت میکنه، اگه احساس میکنی دست دادن جاریت به شوهرت اذیتت میکنه به شوهرت بگو بهش دس نده، یا تو هم زیاد به برادر شوهرت گرم بگیر
راستش من با اینک زیادی احترام گذاشتم ولی از مادرشوهرم خیلی تیکه شنیدم خیلی بعضی حرفاش تلخ بود بخاطر همین دلخورم خیلی ازم سواستفاده کرد بخاطر همین نمیخام زیادی رو بدم میخام یکم سرد و کم رو باشم تا ازم سواستفاده نکنن. ولی احترام میزارم خوشم نمیاد از سیاست بازی حرص هم نمیخام زیاد بخورم ک واس بچه ام خوب نیس فقط بدم میاد ازش بخاطر همین الان تصمیم گرفتم اصلا ب جاریم اهمیت ندم و حسابش نکنم همونجوری ک بودم میخام باشم خدایی همه دوسم دارن ولی مادرشوهرم منو خیلی ناراحت کرد
اکثر مادرشوهرا رو اعصابن، خداروشکر کن بقیه تحویلت میگیرن، بذار بینم جاریت میخواد چکار کنه، اگه دیدی چیزی از رفتارش اذیتت میکنه به شوهرت بگو نذار تو دلت بمونه، اگه هم حس جاری بازیِ پس به شوهرت نگو، چون شوهرت ممکنه حق رو بهت نده اونوقت ناراحت میشی
جاری جدید شما فکر میکنه با حرافی و زبون بازی کاپ قهرمانی بهش میدن.ببین جاریه دیگه،جاری من که فکر میکرد خواهر شوهره،ما خواهر شوهر نداریم.کاراش رو مخ بود احساس همه کاره بودن میکرد.منم فهموندم بهش ازین خبرا نیست.اونم زیادحرف میزنه و شیرین بازی جلو طایفه شوهر درمیاره.صمیمیت با اونا افتخاره براش.البته قدیمی تر از من هست.شما کلا به حسابش نیار،حساب کار دستش میاد.دلیل نداره ادم با همه اخلاقا و شخصیتا موافقت کنه که.اگه حمایت همسرت رو داری که دیگه اصلا فامیل شوهر خصوصا جاری رو به حساب نیار.جدی میگم.مجبور شدی برو،بیشتر از سلام و علیک نباش...بعد ببین چه توقعاتی از جدیده دارن...اونم میشه مث شما.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
