من دارم از شوهرم جدا میشم. ولی به خاطر بچه هام خیلی اذیت میشم. نمی دونم چی کار باید بکنم. بچه هامو فرستادم پیش پدرشون ولی پسرم انقدر زنگ زد گریه کرد که برگشتن اومدن. زندگیم خیلی داغون شده حسرت روزهای گذشته مو می خورم حتی اگر با جنگ و دعوا بود. نگران آینده ی بچه هام هستم
همه میگن چرا بچه هاتو نگه داشتی واقعا هم داره به شوهرم خوش میگذره. هیچی نفقه نمیده به بچه هام گفته سکه هایی که مادرتون گرفته رو بفروشه براتون خرج کنه. فرستادم پیشش تا حالا چند بار ولی نه نگه میداره نه می مونن
نه نشد مجبور شدم مهریه گذاشتم اجرا نیومد دادگاه محکوم شد نفقه نداد من و از خونه بیرون کرده بود به زندان هم محکوم شد یکسال. رفتم رضایت دادم اومد بیرون ولی بازم همش طلبکاره. انتظار داشت هیچی ازش نگیرم بچه ها رو هم بردارم و برم