جالب کجابود خواهر همه حالمون بهمخورده بود هی نگاه به غذا میکردیم هی به اوننگاه میکردیم خانم و بچه هاش هم همینطوری مثل ما نگاش میکردن اخر سر گفت قضیه یک ماهه پیشه😂
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یعنی هزارتا راهورفتم تا تله نذاشتم نشد هر چی میگفتم یه موش اومده تو خونه همه میگفتن توهم زدی 🫤
🌹وقتی خدا خواست یوسف را از زندان نجــات دهــد صاعـقهای نفرستـاد تـا درِ زندان را از جای بکند، بلکه در آرامش شـب درحالیکه پادشاه در خـواب بود رؤیایی بسوی او روانه کرد. 🍀پس بـه خدایت اطمینان داشته باش. 🌹فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أ️مری الی الله ان الله بصیر بالعباد
یعنی هزارتا راهورفتم تا تله نذاشتم نشد هر چی میگفتم یه موش اومده تو خونه همه میگفتن توهم زدی 🫤
اتفاقا منم اینطوری بودم تو حیاط موش دیدم گفتم در روز باز نذارین قبول نمیکردن میگفتن فکر کردی بعد جلوی ورودی خونه دیدنش همه جیغ و فریاد گفتم من که بهتون گفتم
اتفاقا منم اینطوری بودم تو حیاط موش دیدم گفتم در روز باز نذارین قبول نمیکردن میگفتن فکر کردی بعد جلو ...
اخه لامصب اینقد سرعت حرکتش بالاس تو یه چشم بهم زدنه خیلی باید تیز باشی ببینیش😂😂
🌹وقتی خدا خواست یوسف را از زندان نجــات دهــد صاعـقهای نفرستـاد تـا درِ زندان را از جای بکند، بلکه در آرامش شـب درحالیکه پادشاه در خـواب بود رؤیایی بسوی او روانه کرد. 🍀پس بـه خدایت اطمینان داشته باش. 🌹فَسَتَذْكُرُونَ مَا أَقُولُ لَكُمْ وَأُفَوِّضُ أ️مری الی الله ان الله بصیر بالعباد