من 8 ماهه عقدم ی جاری دارم از خودم خیلی کوچیکتره ولی 4 ساله عقده مادرشوهرم دختر نداشته خیلی از اول با جاریم صمیمی بوده. جاریم هر روز اونجاست ولی من هفته ای ی بار رسمی میرم خونه مادرشوهرم.
داداشم تو ی جمعی بوده(خیلی با حیا و خجالتیه) ی خدافظی کلی با همه کرده فقط با اقایون دست داده و رفته جاریم هم اونجا بوده رفته به مادرشوهرم گفته داداش زهرا با من خدافظی نکرد منم ب داداششم گفتم گفت من داداشش یا باباش ک نبودم دست بدم و روبوسی کنم و بگم خدافظ ی خدافظی کلی کردم و رفتم سر این حرف مادرشوهرم شنید بدش اومده از ما یهو گفت فلانی(جاریم) بچمه و من هر کی بدش و بگه من ناراحت میشم و دوسش دارم و اینا جلو من و مامانم. منم خیلی حالم بده و ناراحتم نمیدونم ب شوهر بگم قضیه رو یا نه
دلم میخاد بگم خوش ب حال جاریم ک انقدر دوسش دارن