اگه میتونست شب خواستگاری همه چیز رو بهم میزد و تلاشش رو هم کرد ولی خواست خدا،علاقه همسرم،و نظر خونوادش چیز دیگه ای بود،باز از رو دلسوزی و سادگی بارها بهش فرصت دادم ولی هربار گند زد،حداقل رابطه رو باهاش دارم،همین
ممنون
امیدوارم شما و هرکسی که از خونواده سمی در عذابه بخیری ازش دور و مستقل و خوشبخت بشه
من دروغ چرا نه راستش از هر ده بار قهری به زور شاید دوبارش رو من زنگ زده باشم اونم یا عید بوده یا روز مادر،یا از حق نگذرم مثلا دلم خیلی تنگ شده،قهرامونم از ۱تا ۷ ۸ماهه بوده،حقیقت وقتی قهریم آرامش خودمو زندگیم بیشتره
بله بله
همسرم کاملا در جریان هر آنچه بوده و هست هستش،یعنی ادمیم که از اول همه چی رو بهش گفتم
به خونوادش هم خیلی مسایل رو تو ناراحتی یا عصبانیت توضیح دادم
اونا اینقدر ارامش اول پسر بعد نوه و عروسشون(چون قبول دارن من باس آروم باشم تا به این دو آرامش بدم)براشون مهمه که شرایط رو درک کردن و بااینکه زیاد اهل برو بیا هستن دور خونواده منو خط کشیدن و راااحت شدم(چون تا چندسال بخصوص مادرشوهرم اصرار داشت به رفت و امد و مکالمه تلفنی با مادرم،و اون روزها رو مدیریت و به تدریج حذف کردم)
چندسالته
ببین فداتشم اولین پنجشنبه شب یکبار خوندی شما؟
یعنی ۱۵ خرداد
حالا پنجشنبه شب بعدی میشه۲۲ خرداد شما دوبار یس رو بخون و هدیه کن ب آقا ابالفضل
پنجشنبه بعدش میشه۲۹ خرداد سه بار یس رو بخون و هدیه کن
آخرین پنجشنبه یعنی ۵ تیرماه چهار بار یس رو بخون به نیابت ابالفضل و اینبار هدیه کن به ام البنین
بعد آقا قمر بنی هاشم رو واسطه قرار میدید که حاجت شما رو به مادرشون عرضه کنه.
حتما و ب خواست خدا حاجتتون روا خواهد شد😊
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
