بچه ها ی روز قبل خواستگاری و نامزدی
مادر و عمه شوهرمو اومدن خونمون راجب سکه حرفامون یکی بشه، بعد نامزدم قبلش با من ١١۴ سکه رو هماهنگ کرده بود ما هم گفتیم خب حله یهو عمه و مامانش گفتن ما فقط ١۴سکه
عمه اش قسم خورد ک خودم ١۴ سکه مهریه ام بوده ولی نامزدم گف دروغ میگه ٣٠٠سکه بوده
بعد عمه گف دخترای مجرد الان پنج سکه میزنم( من مطلقه ام) یا مادرش گفت ما پیش عموش نگفتیم دخترتون مطلقه است شما هم نگید
خلاصه بابام خیلی بهش برخورد گف نه نمیخام.
بعد مادر نامزدم میگه اینا از اول دلشون نبوده همه اخموبودن قهر بودن عصبی بودن در صورتی ک ما فقط بخاطر حرفای اون ناراحت شدیم