این رمان کسی اسمشو میدونه؟
دختره نمیدونم بافامیلشون زندگی میکرد بعد به پسرخانواده میگقت داداش پسره عصبانی میشد یه بار یه اقایی که قبلاعاشق مادر دختره بود میاد تو خونشون، اولش مرده محترمه بعد دختره میدزده به زور باهاش ازدواج میکنه اسم مزده فک کنم فرخ بود بعذ مرده یع پسر بزرگم داشت این دختره روهم بارداریکنه