تا ۶ سالگی شیشه شیر داشتم . من نمیدونم چرا تو اون شیشه به جز کولا چیز دیگه ای نمیدادن بهم
میرفتم میخورم دوباره هر یکی دوساعت مامانم پر از کولا میکرد میذاشت روی اپن که برم بردارم
غذاهایی که تو خونه ما به عنوان صبحونه ناهار شام سرو میشد و هنوز هم میشه ایناست فقط : نیمرو ، آبپز شیر و کیک، ناگت ، کباب لقمه آماده،فلافل ، نودل ، ماکارونی بدون هیچ مایع ماکارونی ، کنسرو لوبیا چیتی، سوسیس کالباس و پیتزا و در بهترین حالت جوجه کباب !
از ۴ سالگی تا الان که ۲۲ سالمه همینه وضع
مامانم آشپزی نمیکنه . منم نمیتونم .
یه خورشت بخوام بپزم سه ساعت طول میکشه تا فقط آماده کنم بذارم بپزه کلی ظرف هم کثیف میشه
برای تغذیه مدرسم هم دلستر میذاشتن برام نمیدونم چرا دعوا نمیکردن که نخور خب این چیزا رو !
مامانم رشتش مرتبطه یعنی میدونسته چقدر ضرر دارههههههه
مامانم هیچی ، بابام از ایناست که رژیم نیسن ولی تمام سال ادای رژیم ها رو درمیاره باشگاه میره مربی خصوصی داره و ...