خانواده ما 6 نفره.4 تا دختریم.15 سالمه و بچه ی بزرگ خانواده منم.کوچیکترین بچه هم 5 سالشه.مامانم میخواد از طریق ای وی اف بچه پسر بیاره.من بقران از بچه خسته شدم.سر بچه ی اخری میخواست سقط کنه از بس گریه کرد گفت این بچه رو نمیخوام مادر بزرگم اینا گفتن ما بزرگش میکنیم.ولی اخرش من بچه رو بزرگ کردم.خجالت میکشم انقدر بچه داریم.مامانم 33 سالشه و پوکی استخوان داره.قصدش جدیه.بابام زیاد موافق نبود ولی مطمعنم مامانم اخرش کار خودشو میکنه.متاسفاته اصلا با مامانم راحت نیستم.مثلا تا میام تو چیزی نظر بدم میگه(ببخشید ازت اجازه نگرفتم یا رو دادم بهت پرو شدی)من اصلا میخوام برم خابگاه از دست خانواده از بس گریه کردم.وضعیت مالی متوسطی داریم