2777
2789
عنوان

یه زوجی که

141 بازدید | 20 پست

ظاهرا خوشبخت بودن خانم هر ماه سر تا پا خرید می‌کرد و مثل بچه پولدارا باشگاه خصوصی میرفت و بهترین تیپ ها و کتونی برند و بهترین گوشی و ماشین زیر پاش و دائم خانواده و فامیلیشو مهمون می‌کرد و خانواده همسرش رو کلا دایورت می‌کرد و فقط با دعوت میرفت خونشون اونم از هر ده تا دعوت ۵ تاشو و هر بارم میرفت کلی غر و حرف و حدیث درست می‌کرد و همسرش رو برای ارتباط،با خانوادش و فامیل محدود می‌کرد 

ولی همسرش همه جوره بهش احترام میذاشت و به پیشرفتش کمک می‌کرد

از یه جایی به بعد شوهرش روز به روز غمگین تر و افسرده تر شد 

دید این زندگی بعد ۸ سال زحمت هیچ جوره به نفعش نیست همه چیز یکطرفه ست 

خونه رو ترک کرد و دیگه هیچ جوره مایل به ادامه نیست و این وسط خانمه به دست و پای همسرش و خانواده همسرش افتاده که هر طور شده همسرش،رو برگردونه 

ولی واقعا کسی انگیزه ای نداره تلاش کنه برای پا برجا شدن اون زندگی که هیچ خیری برای آقا نداشت

فکر کنید حالا خانم از شما کمک میخواد که آقا رو متقاعد کنید برگرده 

شما بعنوان کسیکه کاملا بی طرف هستید و حقیقت همه چیز رو میدونید تلاش می‌کردید؟

خواستم یه چیزی رو با شما در میون بذارم چند هفته‌ایه که رژیم گرفتم و با اپلیکیشن "زیره" شروع کردم. واقعاً نتیجه‌گرفتن باهاش خیلی راحت‌تر از چیزی بود که فکر می‌کردم! 🥑💪

بدون گرسنگی و بدون اینکه غذاهای مورد علاقه‌ام رو حذف کنم، پیش میره. لازمم نیست برای همسرم و بچه ها غذای جدا درست کنم.

فکر می‌کنم این‌طور که دارم پیش میرم، آخر سال با افتخار می‌تونم تیک "لاغری" رو بزنم! 😄

من که شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن 🎉اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

بله تلاش میکردم و بهش میگفتم از همسرش یه فرصت بخواد و خودشو درست کنه حتی ظاهری اگرم درست نشد که هیچی 

برای همه آرزوی آرامش دارم  ....در قضاوت کردن احتیاط کنیدزمین به طرز عجیبی گرده تجربش میکنی خودت نه عزیزت دیدم که میگم .............من وفادارترین آدما رو دیدم که خیانت کردن.باهوش‌ترین آدما رو دیدم که فریب خوردن.صادق‌ترین آدما رو دیدم که دروغ گفتن. مهربون‌ترین آدما رو دیدم که دل شکستن. قوی‌ترین آدما رو دیدم که کم آوردن.بالغ‌ترین آدما رو دیدم که بچگانه رفتار کردن.و از همه‌ی این‌ها متوجه شدم هیچ بد و خوب مطلقی وجود نداره، همه ممکنه اشتباه کنن و هیچ چیز از هیچ کس بعید

اره کمک میکردم اگه خانم هم قبول میکرد بره تراپی منم باهاش حرف میزدم که برگرده

به‌زودی‌قراره‌‌به‌هدفم‌برسم:)))*                                      "هر کس لازم باشد می‌ماند. تقلا چرا؟" من‌به‌نظرم‌کبوتری‌که‌مال‌تو‌باشه‌ازادشم‌کنی‌نمیره‌گیر دادن‌های‌بی‌مورد‌الکیه"                

نه چون خود خانم ریده ب زندگیش هیچ تلاشی نکرد من چیکارکنم

دقیقا منم واسه همین به شوهرش گفتم هر طور خودت میخوای همون کار رو کن دیگه خودتو تحت فشار نذار بخاطر آبرو و وجدان و ... بخوای کوتاه بیای 

پیشنهاد یه فرصت دوباره رو بهشون میدادم 

خانمه شاید بتونه با التماس یه فرصت از آقاهه بگیره هرچند دیگه نباید توقع اون مرد سابق رو داشته باشه

خودشم دیگه نباید اون زن سابق باشه

کلا هیچ چیز مثل سابق نخواهد بود 

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

🎀🌙✨

جانا12345 | 23 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز