خوب بود خامش نشدم سوار ماشینش شم گفت سوار شو بریم گفتم نه قدم بزنیم راحت تریم . تو کل مسیر نیشگون میگرفت . رفتیم نشستیم تو یه پارکی ( انقد ترسیدم حتی قبول نکردم برم کافه هم باهاش) وسط حرف زدن موهامو کشید . بعدش هی میگفت عاشق اینم یکیو بگیرم زیر چک و لگد