ما چند ساله ازدواج کردیم اوایل خیلی همو دوست داشتیم ولی همون دعواهای معمول شناخت باعث خیلی اختافات بینمون شد تو این چند سال عموما قهرو دعوا داشتیم از هم بشدت سرد شدیم فاصله گرفتیم همسرم خیلی خوش اخلاق و صبور بودن ولی الان اصلا صبور نیستن بشدت زود عصبی میشن اصلا حرف نمیزنن منو پس میزنن همش میگن من دیگ مردم این زندگیو نمیخام اخرین بار سر اینکه میخاستیم بریم خونه مامانم ایشون گفتن میرن نیم ساعت برادرشون کار دارن میان ۴ساعت بعد اومدن و دعوا کردیم ایشون بشدت عصبی شدن و کلی معذرت خاهی کردم ولی پرتم کردن اون ور .شخصیت ایشون اینجوزیه که بشدت بهرفامیل کمک میکنن همیشه همه ازشون انتظار دارن همیشه در اختیار اونان و لین باعث دعوا بین ما شده کلی .الان من باردارم میدونم همسرم بچه دوست داره ولی نسبت به من بی نهایت بی تفاوته و عصبی و من نمیدونم چکار کنم اذیتم که دیگ مثل سابق نیستن به هیچ وجه نمیتونم طلاق بگیرم و توانایی دور شدن ازشونو ندارم ونمیتونم مثل ایشون بیخیال رفتار کنم هر ردز با این وضعم اذیت و استرس دارم نمیشه هم باهاشون حرف زد چون تاحالا کلی حرف زدیم از اول شروع کنیم ک بهم خورده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.