خودشیفته

منمیدونم از زندگیم حذفش کردم چون داشتم دیوانه میشدم فکر میکردم واقعا منو جن گرفته و دعاهایی که میگفت رو میخوندم

تو اینه نگاه خودم نمیکردم چون میگفتم من خیلی زشت و برای اون کمم

همش محبت ث توجه میخواست اما در مقابل محبت بهم بی محلی میکرد

تا دلش میخواست تخریب میکرد ضایم میکرد 

اصلا نمیتونه ب این فک کنه ک پیشرفت کنی ازش و مرکز توجه باشی مثلا میکه اگ ت لیسانس داری من باید فوق بگیزم یا اگه همه ازت تعریف کنن ک به به چ دختر خوشگلی چون فک میکنه داری ازش سر میشی حتی ب تاری از موهای زایدت مث ابروهم گیر میده ک چقد زشتی

دقیقا من در مورد رشته ی تخصصیم اظهار نظر کردم طرف برگشت گف فک کردی چیشدی تو هیچی نیستی😐🤣🤣🤣🤣🤣

شکم داشت، منظور اینکه ب هرحال هرکسی ی نقصی داره کامل ک نیست ولی درک نمیکنن اینو

تازه اگر عیبشون میگی چل میشن .نقطه ضعفشون همینه بهش بگو مثلا موهات بدفرمه میخوان دو دستی خفت کنن ک چرا این ب ذهنت رسید چ برسه بگی

ببین اینا خانوادگی خودشیفته هستن 

دائما شوهر و بچه هاشونو تحقیر میکنن 

بعد الکی خودشونو و خانوادشون که هیچی نیستن رو باد میکنن 

فرض کن به درس خوندن منم حسادت میکرد

بعد مثلا ادم حسود واسه خودش حسودی میکنه این واسه همه حسودی میکرد که تو چرا فلان چیزو داری من یا خواهرزادم یا پسرم که برادر منم میشد نداره خب به من چه اون ادم تلاش نکرده نداره 

تو خونه تیم درست میکرد همرو مینداخت به جون هم 

تو عمرش یه بار بچه هاش یا شوهرشو بغل نکرد یا قربون صدقه بره ولی خواهرزاده هاش از نوزادی تا پنجاه سالگی میبینه یه جوری قربون صدقشون میرفت که میگفتی اوا اینم از اینکارا بلده 

بی مسئولیت 

اهل خیانت و کثیف کاری هم هستن ولی خودشونو پاک هم میدونن 

ممکن بود ماه ها خونرو ترک کنه و بره و بعدم میومد انگار نه انگار که نبوده 

ابروی منو پیش معلم و دوست و این و اون میبرد

برای اینکه من دکتری نخونم که از خودشو عزیزاش نزنم بالا نمیدونی چه ابروریزی ای راه انداخت 

دکترم که متخصص بود با یه نگاه که دیدش گفت این ادم مریض هست یه اختلال که نه چند تا داره 

بعد اینا یه شاخه دارن به نام مادران خودشیفته 

که اینجا یه تاپیک مفصلی در موردشون هست 

به قول یه کاربری میگفت اینا دوست دشمنامونن دشمن دوستامون 

به من میگفت بمیری ارثت برسه به من 

بعد حرف میزد منکر میشد 

میگفت این دیوانست از خودش این حرفارو در میاره 

منم خوب دهنشو سرویس کردم چون این ادما فوق العاده حساسن به تحقیر کردن منم خدای تحقیر کردن ادمام 

انقدر تحقیرش کردم اشکشو در اوردم که حالشو جا اوردم 

نه اینا نه حس دلسوزی دارن نه همدردی نه هیچی 

نه عذاب وجدان 

هر کاری میکنن میگن خوب کردیم که انجام دادیم 

یه خانوم دکتری تو اینستا هست اگه اشتباه نکنم اسمش زهره نوری هست خیلی مطالب خوبی میگه در موردشون