فردا قراره پسرمو ببرم دکتر واسه ختنه، امروز تولد دعوت بودیم، مادرشوهرم گف فردا میبریش یا نه گفتم آره
شوهرم یه دختردایی داره طلاق گرفته، همیشه دنبال اینه یه جا جمع شیم و مهمونی بره، اینو شنید اصرار که بعدش جشن بگیر🤦🏻♀️🤦🏻♀️😑منم دو بار گفتم نه بابا جشن چی، بار سوم برا اینکه از سرم بازش کنم گفتم ببینیم چی میشه
الان تو گروه خونوادگیشون پیام داده واسه آخر هفتع آماده بشیم؟ 🫤🫤🫤
آخه من اینو چیکاررررششش کنم، چرا یکی باید انقد فضول و سیریش باشه
خودش میخاد بهش خوش بگذره من باید از ۳٠تا مهمون پذیرایی کنم خونم کثیف شه دو روز علاف شم و...