خدا رحمتشون کنه عزیزم.نه تنها نیستم .اما دوست دارم با خواهرم رفت و آمد کنم .اولا خیلی خوب بود میومد می موند باهم مسافرت میرفتیم .یکم وضعشون که خوب شد دیگه خودش و کنار کشید .فکر میکنه آسمون باز شده فقط بچه هایش از آسمون افتادن پایین .
من 35سالمه عزیزم.
خداییش شوهرشم خیلی آدم خوب و مهمونداریه زنگ میزنم شوهرم میگه بیاین اما خواهرم رو نامیده .هزار بار بهش گفتم بیا بریم بیرون هر دفعه ی بهونه میاره..خداروشکر ماهم وضع مالیمون خوبه که فکر کنه به خاطر چیزی میخوایم خونش بریم