هی میگفتن نمیدونم سخته و فلان و فلان شوهرم هی میگه سخته نمیتونی ..میخوام روشو کم کنم بگم چی چیم از تو کمتره مثلا تو الان خیلی مثلا ذهنت خوبه ؟؟با رفتاراش ب من میگه تو خنگی اخه حتی ندیده من جلوش تو زندگی درس بخونم ...اره قبول دارم خیلی خریتا کردم تو زندگیم مثلا یکیش اینکه خودشو انتخاب کردم ...نمیدونم چون فکر میکنن من انتخابش کردم میگن حتما عقلش کمه وگرنه کی با پسرا ما زندگی میکنه خودشم تو ذهنش میگه اینهمه بلا سرش اوردیم واقعا چرا وایساده داره زندگی میکنه این عقلش مونگله عقلش کمه جلو خودشم گفتم
گفتم که والا بابات تیکه میندازه هر دفعه یبار یه راهکار برای کاری دادم برگشت با تمسخر بهم گفت چه عجب عقلت کشید ...سر زبون نداشتم بچه بودم .مثل دختر تررررشیده سن بالای خودش نبودم بمونم کسی در خونه بابامو نزنه عقلم بزرگ شه اومد گولم زد ولی الان یکم بزرگ شدم اگه الان میگفت برمیگشتم میگفتم اره واقعا اگه عقل داشتم الان اینجا پیش تو نشسته بودم که این حرفا رو بشنوم پیر سگه ها از اون حرومیا که کاباره میرفته و عرق میخورده خلاصه خیلی بی ناموسه الانم هفتادو خورده ایی سن داره یواشکی گفته من زن میخوام اون زن افریتم انقد حسوده که نگو😝😝😝😝
هیچی حالا بگذریم شوهرم خودش لیسانس حسابداری داره بعد من میگم میخوام برم حسابداری سریع میگه نه حسابداری بری میمونی توش خیلی سخته مثلا الان تو خیلی ذهنت زرنگ بپده مه راجب من میگی اینجوری ادم بش بر میخوره داره النن میگه تو عقلت نمیکشه ...منم گفتم حالا تو مطمعنی من نمیتونم...
چمدونم دنیای عجیبیه دنیا برعکسه خدا