2777
2789
عنوان

بی علاقگی به همسر

| مشاهده متن کامل بحث + 674 بازدید | 31 پست
اگر تکرار نمی کرد یادم می رفت

اگه تکرار میکنه سعی کن جدا شی عزیزم

اون تو شما دیده که هر چی خیانت کنه، شما همچنان میمونی

خیلی سخته ولی سعی کن مستقل شی و جدا شی

درخواست دوستی قبول نمیکنم ☺️

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

هم خونه باش فقط همین

از خانه قدم به دنیای بیرون بگذارید در حالی که زنانگی تان پشت در جامانده است، تا انسانی در جمع حضور یافته باشد و اندیشه و گفتار و رفتار او مورد توجه و احترام قرار بگیرد نه جلوه‌های زیبای جسم و زنانگی‌اش.(امام موسی صدر)                                                                            

پس نامزد  سابق من چی رفتیم سفر بمن گفت برو با خانواده  رفت هتل گرون قیمت نگو زن اورده به خرج خودش بهترینهارو براش ترجیح داد تصورمیکنم روزا شادو خندون بازو نامزد منو میگرفته اونم بهش میگفته چی میخوری قهقه میزدن سه روزباهم بودن

از اول بهش علاقه ای نداشتی

یا بعد خیانت اینجور شدی؟

ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد».. ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ  کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

دقیقا الان وهمیشه وقتی یادم میادخودشوبراش میکشت ولی به من که میرسه خسته وعصبیه ووقتی نداره

مثل من... بخدا یه هفته نبود روح و روانم آرام بود وقتی هست حالم ازش به هم می خوره

آذرخش 

من دیگه میریزم توخودم😔بایه ببخشیداون کثافتکاریشون وماست مالی میکنن طلبکارم هستن 

منکه گفتم ببخشیدتوکینه ای شکاکی  همینکاراروکردی خیانت کردم😐

هربارخیانت کرد بهترازقبل شدم نمام تلاشمومردم ظاهرواخلاقم همون باشه که میخواد بازدستش روشد 

حالاچی الان که دیگه نه دوسش دارم نه باهاش مهربونم 

الانم خوره افتاده به جونم حتماحالادیگه بهونه داره براخیانت 

این شک منومیکشه😭😭😭😭😭

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

مسابقه

reyhoongoli | 1 ثانیه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز