دنیا بر وفق مراد نمیشه که هیچ وقت .
تلاشت را کن .
از خدا کمک بخواه .
تازه هنوز جوونی .
۲۴ سالته .
فامیل ما سیزده سال ازدواج کرد .پدرش مرد .مادرش زود شوهر داد .
هشت بچه اورد .شوهر فقیر .
یک پشر معتاد .یک پسر معلول ذهنی قاتی داشته .بقیه سالم اتش پاره .یک دختر هم نفهمیدند شناسنامه یک دختر فوتی کردند نگذاشتند بره مدرسه .رفت بزرگسالان درس خوند .شوهرش هم بچه ها را میزد .
نمیگم اینا درس خوندند تلاش کردند .کار کردند .ماشین خریدند .دخترا خونه خریدند .در سن بالا ازدواج کردند شوهرشون هم سن خودشون همکارشونه .ولی اونها مشکلاتی با شوهر دارند.ولی چون تو مشکلات بودند ماشاالله اهمیت نمیدهند...زندگی میگذره .خیلی خانواده شوهر از بالا نگاهشون میکنند .واسه همین میگم اگر ایمان باشه نجابت کسی از یالا غلط کنه نگاه بندازه مگر ادم پست سگ اخلاق
داداش هاشون هم یاد گرفتند الان زن دارند.زن خوب دارند .
ببخشید ید توضیح دادم .
اولی در رابطه مادرشون بود .سیزده سالگی ازدواج کرده .هشت بچه اورده .سه بچه با سه مشکل .بقیه خدا را شکر تلاش کردند به جایی رسیدند .ازدواج همگی کردند جز دو تاشون .
ولی خانواده شوهر زیادی از بالا بهشون نگاه میکنند .
حسودی اونها را میکنند .
بله میدونم زندگی کاملا بی مشکل نیست
ولی هستند کسایی که زندگس سختی دارن طعم درد و رنج چشیدن و بعضی ها زندگی نسبتا راحتی داشتن
من تا وقتی ۱۳ ۱۴ سالم بود زندگیم خوب بود آرامش داشتم
مشکلات و بیماری و دعوا و...بود ولی نه مثل الان
الان جونم به لبم رسیده
ده ساله میگذره یک روز خوب نداشتم
کی میدونه سر پدرم چقدر اذیت شدم سرطان داشت جلوی چشمام پرپر شد مرد
بعدش نوبت داداشم و مامانم رسید
دیگه مثل بقیه دخترا نیستم از درون یک پیرزنم
بخاطر همین به یک چشم دیگه ای بهم نگاه میکنن
فکر میکنن بی ارزشم و باید بقیه زندگیم تو فلاکت باشه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
