فکر کنم اولین و آخرین باریه تعریفش میکنم
یه بار خواب بودم لعد خانواده ام داشتن مبرفتن بیرون و اتاق من جوریه که اونطرف خونست و متصل به خونه نیستم بعد خانواده ام رفته بودن من نفهمیده بودم دیدم یکی داره میزنه به در اتاقم چشمام نیمه باز گفتم چی؟ یه صدای مردونه مثل صدای داداشم بود گفت بیا بیرون بابا کارت داره همینجور تو خواب و بیداری بلند شدم که برم دست گرفتم به در اتاق یهو نگام افتاد به در خونمون که هیچ کفشی جلوش نبود و مطمئن بودم اون صدارو شنیدم مطمئنه مطمئنم بعد برقا خونه هم خاموش بود زنگ زدم بابام گفتم بابا شما منو صدا زدین؟گفت ما اصلا خونه نیستیم و دیگه همین منتظر موندم تا بیان منم بیرون نرفتم