گفت وقتی ازدواج کردیم باایدد وقتی رفتیم خوونشونن مثثلا ظظرف هاشون ببشورمم ک مامانش اذیتت اینا نشه...
خییلی تعجب کرد از حرفاش
اوول اایینک من خودمم شعور اینو دارم ک میاد بهم یاد میده
اصننن نمیدونستم چچ واکنشی باید مییدادم
اگگ ییه بار دیگ گگگفت چی بگم .....
آخه اگگ مییگفتمم چششم انگار خودم کوچیکه ممیککردم
ااگگ میگگفتمم نه بازم زشتتر ممیشد