پسر من ۳ سالشه و من با این که اللن سعی می کنم بیرون زیاد ببرمش و تو شرایطی قرارش بدم که تو محیطای مختلف باشه ولی وقتی کوچیک تر بود خصوصا تا ۱ سل و نیمه شدنش به خاطر افسردگی که داشتم و تنهایی زیادم برطرف نشدن افسردگیم و ترس از بیرون و مردم بیرون و فکرای بدی که نکنه یکی به بچم آسیب بزنه بیرون خیلی خیلی کم بردمش و پسرم تو گفتار تاخیر پیدا کرد و من با این که الان دارم خودمو پاره می کنم و برای درمانش هر اقدامی کردم و داره پیشرفت می کنه اما عذاب وجدان داره منو می کشه از خودم متنفرم عکس بچگیاشو می بینم مدام گریه می کنم چیکار کنم خسته شدم از این عذاب وجدان