پسر من ۳ سالشه و من با این که اللن سعی می کنم بیرون زیاد ببرمش و تو شرایطی قرارش بدم که تو محیطای مختلف باشه ولی وقتی کوچیک تر بود خصوصا تا ۱ سل و نیمه شدنش به خاطر افسردگی که داشتم و تنهایی زیادم برطرف نشدن افسردگیم و ترس از بیرون و مردم بیرون و فکرای بدی که نکنه یکی به بچم آسیب بزنه بیرون خیلی خیلی کم بردمش و پسرم تو گفتار تاخیر پیدا کرد و من با این که الان دارم خودمو پاره می کنم و برای درمانش هر اقدامی کردم و داره پیشرفت می کنه اما عذاب وجدان داره منو می کشه از خودم متنفرم عکس بچگیاشو می بینم مدام گریه می کنم چیکار کنم خسته شدم از این عذاب وجدان
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.