2777
2789
عنوان

دیگه خسته شدم

| مشاهده متن کامل بحث + 216 بازدید | 27 پست
مشکل اینه که خیلی لی لی به لالای ذهنت میذاری، خیلی فکر می کنی رو کاری که قراره انجام بدی! مغز ما جور ...

میدونی مثلا یه روز همین کارو میکنم بعدش دیگه دوباره همینم ولی عذاب میکشم واقعا نمیدونم چه کنم

میدونی مثلا یه روز همین کارو میکنم بعدش دیگه دوباره همینم ولی عذاب میکشم واقعا نمیدونم چه کنم

ببین برو رو یه کاغذ به اندازه همه ماه های عمر متوسط یه آدم مثلا هفتاد سال مربع های کوچیک بکش بعد هر تعداد ماهی که تا الان زندگی کردی رو سیاه کن ببین چقدر مونده نصفشم برا خواب و کارای متفرقه میره اونا رو هم سیاه کن ببین چقدر مونده حالا بر فرض اینکه انشاالله هفتاد سالم عمر کنی؟ می بینی که خیلی هم زیاد نیست و بیشترش رفته اون کاغذم بزن جلو چشمت به خودت بگو یا من این مربع های باقیمانده رو می جنگم و ازشون استفاده می کنم یا یه روز میاد که مربعی نمی مونه و من هیچ کاری نکردم. حالا دیگه صلاح با خودته

هیچ رنجی بالاتر از این نیست که خوشبختی رو نداشته باشید که میتونستید داشته باشید!

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم دقیقا مثل توام عذاب آور تر از عذاب جهنمه 

هرشب قبل از خواب بخاطر عذاب وجدانی که توی طول روز همراهم بوده به خودم قول میدم انرژی میدم میگم فردا حتما انجامش میدم اما امان از فردا وقتش که میرسه گوشی رو میگیرم دستم یا یه گوشه کز میکنم تمام .گاهی هم همت به خرج بدم برم سروقتش ولی همینجور بهش زل میزنم گیج میشم نمیدونم چیکار کنم احساس میکنم مغزم کشش نداره خسته اس 


 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

منم دقیقا مثل توام عذاب آور تر از عذاب جهنمه هرشب قبل از خواب بخاطر عذاب وجدانی که توی طول روز همراه ...

واقعا همین طوره ولی به حرف اون خانوم گوش بدیم میتونیم نتیجه بگیریم نوشته بود که طول ماه های که زندگی کردید رو سیاه کنید و .... واقعا موندم عذاب اوره

واقعا همین طوره ولی به حرف اون خانوم گوش بدیم میتونیم نتیجه بگیریم نوشته بود که طول ماه های که زندگی ...

نمیدونم واست تو جواب بده 

جدا از اون افسردگی هم این وسط هست میدونی شرایط رو خیلی بدتر میکنه 

اگر در حالت عادی آدم اینطوری کسل بشه شاید این روش ها جواب بده نمیدونم با افسردگی چجوری میشه ازش گذشت

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

نمیدونم واقعا کاش یه راه حلی بود علائم افسردگی چیه؟

برای هرکسی متفاوته و اینکه ممکنه کمبود بعضی از ویتامین ها هم باعث این احساسات بشه‌مثل کمبود انرژی و خستگی بیش از حد و عدم تمرکز. اما علائم شایع افسردگی ایناست

احساس پوچی..غم ...از دست دادن علاقه به چیزایی که قبلا واست لذت‌بخش بوده ... بی‌خوابی یا کم خوابی بیش از حد... تغییراتت تو اشتها کم خوری یا پرخوری...
خستگی و کمبود انرژی
مشکلات تمرکز 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

احساس میکنم همه اینا رو دارم

میتونی بری پیش روانشناس؟

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

اره باید برم حتما از درون دارم نابود میشم

پس حتما برو و اینکه بببین ممکنه هست با همون روانشناس اوکی بشی و بهت کمک کنه و ممکنه هم باهاش ارتباط نگیری ناامید نشو فکر نکن دیگه هیچ راهی نیست حتما چند پیش نفر رو برو تا یکی خوب و تو رشته خودش عالی باشه 

 در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز

داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته

💔😔چرااا

honye_ella | 6 ساعت پیش