من هفت ساله خانه دارم با همسایه ها رفت و آمد نداریم شوهرم میگه تو هیچ دوستی نداری بلد نیستی دوست پیدا کنی من هم همیشه خونه تنهام حوصلم سرمیره یک پسر یکساله هم دارم نظرتون چیه
بزرگی به سر وصدا و هیاهو نیست نام بزرگترین اقیانوس، آرام است
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من هم با همسایه ها ارتباطم در حد سلام و علیک هست دوست هم دارم ولی شهر هامون دوره فقط گاهی تلفن میکنیم به هم، بچه هم یدونه دارم،سر خودمو با کتاب و بافتنی و شیرینی پزی و پیاده روی گرم میکنم هفته ای دو سه بار هم با همسرم غروبا میرم بیرون یه دوری میزنم
آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود
خودت داری زندگی رو به خودت تلخ میکنی شرایط زندگی الان برای همه سخته تو شهر غریب اعصاب خودت و همسرت رو تلخ نکن،برو پیاده روی بچه رو بزار مهد خودت برو باشگاه یا کلاسی که دوست داری،اونجا کم کم با کسی آشنا میشی و دوست پیدا میکنی،بگرد همکلاسی هاتو پیدا کن گاهی با اونا تلفنی حرف بزن،
آرزوهایت راجایی یادداشت کن خدایادش نمیرودولی توممکن است فراموش کنی چیزهایی که امروزداری روزی جزو آرزوهایت بود