شرایط زندگی خودم و شوهرم افتضاااااااحه
مجبور شدم بیام قهر
الان ک اومدم مامانم ی وقتا باهام خوبه و ...
ی وقتا میره رو اعصابم
میدونه بچم بدنش ضعیفه ها ولی درا باز میزاره
بچه منم سرررریع سرما میخوره
الان امروز از صبح ساعت ۹ تا ۱۲ رفته بود جزخوانی
بعد ک اومد بی دلیل طلبکار بود ازم و لپاش پررر
عصرم ساعت ۳ ربع کم میره تا بعد افطار دعا
دوباره ساعت ۸ تا ۱۰ شب میره جزء خوانی
دوباره ۱۲ شاید تا سحر بره ابوحمزه
اصن نمیگه این سگم تنهاست توخونه
پدرش درمیاد از تنهایی😔😔😔
خیلی دلمگرفته
خیلی تنهام و بدبخت
شوهرم انقد مامان باباش و همه پشتشن
منم اینجوری
اجیمم ک خونشونه
بابامم ک مریضه
منم نميتونم دنبالش برم چون فامیلا شوهرم اونجان وقتی میبینمشون حالم بد میشه
جاییم ندارم برم