وااااااااااااااااای چشمام دراومدسرم داره منفجرمیشه بهتون رسیدم الان شب بخیر
بابای منم خیلی زود جوگیر میشه.مثلا چند سال پیش به مدت یه هفته رفته بود چین از فرداش که اومد رفت کلاس زبان چینی بعد دو جلسه که رفت کلاس هرجا توریست چینی میدید میرفت باهاشون حرف میزد نه خودش میفهمید اونا چی میگن نه اونا میفهمیدن بابای من چی میگه.پارسالم قصد کرد بره روسیه یه ماه زودترش رفت زبان روسی یاد بگیره میگفت اونجا زبان به دردم میخوره.از جلسه اول که رفت زبان روسی ما شبش اخبار روسی میدیدیم😐.الانم یه مدته به من میگه وقتی زایمان کردی باید بهم فرانسوی یاد بدی😕
Mo
منم بعضی وختا خععلی جوگیر میشم...بیشتر مواقع در رانندگی...حس شوماخری دارم من... یه بار با یه پسرا از دانشگاه کل داشتیم...خخخخ دانشگاه یکی در کوچک بود موتورا بیرون میومدن منم با ماشین...دوتایی همزمان از در اومدیم بیرون...من چنان پیچیدم جلوی این بدبخت...که دوستام همه جیغ کشیدن.... خودمم بعدش خعلللی ترسیدم..گفتم آخه مجبور بودی بپیچی جلو پسر مردم...یهو مزدی ناقص العضوش مکردی...خخخخ خداروشکر مشکلی پیش نیومد..ولی پسره یه مدتی دور بر من آفتابی نمیشد...خخخخخ
