یعنی سگ بشی ولی مادر نشی بخدا

کاملا طبیعیه باید مراقب باشی کلا به خدا هم بسرش خیلی خوبه و فرشته ها مواظب دوتاتونن

منم صبح داشتم به پسرم میگفتم خوش بحالت مادر نیستی.خودم جون ندارم راه برم ولی مجبور شدم پاشم غذا درست کنم و به بچه های مریضم برسم 

اونا بی تفاوت نیستند. شما وسواس ذهنی گرفتی. اینجوری به جای خوبی کردن به بچه فقط به خودت و بچه ضرر می زنی. یه مشاور برو. 

این حرفا بدجوری توی ذهن بچه ها می مونه و خودشون رو سربار حس می کنند. من هم خودم در لحظات سختی از این حرفا به بچه هام زدم. ولی باید سعی کنیم نزنیم. 

بعضیا خیلی بیخیالن تو پارک محله ما همیشه چند تا بچه هست که اصلا معلوم نیست خونشون کجاست کل بعد از ظهر تا شب اینجان تابستونا تا ساعت 12شب

دیروز تا کله رفته بودن تو گل و اب تو اون سرما بدون لباس بودن 

اصلا خیلی برام سواله مادرشون کیه اینا

نه که درد و دل کنم .ولی فکرشو بکن تمام استخونام انگار شکسته و بیحال ببحالم و باردار.شوهرمم ماموریته .

بنظرم میخوابیدی  خیلی خیلی بهتر بود تا این حرف سمی رو به طفلک بگی اونکه گناهی نداره این حس بد رو داری بهش منتقل میکنی 

مار و مادر هم قافیه تره

ماربشی مادر نشی

من ده ساله این طوری ام 

خسته شدم 

امثال شما میشن هوو عروس داماد این خودش یه وسواس فکریه 

تازه بصبر بچه بیاد میبینی دوران بارداری خیییلی آسونتر از بچه داری بود

عزیزم خیلی شرایط سختیه. زندگی با درد و سختی آدمو داغون می کنه. من خودمم الان که دارم برات می نویسم تمام بدنم درد می کنه و مثل اسب باید کار کنم.
فقط دعا می کنم یه ذره هورمون های بارداری بهت مرخصی بدن شده یه چند ساعت احساس بهتری داشته باشی. 

شما خیلی غیر عادی هستی

انقدرام سخت نگیر این همه استرس روی بچه اثر می‌ذاره بعدا ک دنیا هم بیاد خیلی اذیت میشی بچه هم بزرگتر شه ازت فراری میشه،همیشه ی مادر کافی باش،نه ی مادرِ زیادی

درکت میکنم کاملا من هم داغونم

تازه صبر کن به دنیا بیاد امان از واکسن ها و مریضی ها

چ قشنگ گفتی بعضیا بچه هاشون رو رها میکنن 

ی کاربری توی نی نی سایت هست ..میگفت من بدبخترین زن عالممم خدا دو تا دختر بهم داده ..بعد میگفت دختره 11 سالموو تا میخوره میزنم..‌پشت بندش چند تا روانی مثل خودش تشویقش میکردن میگفتن هر وقت اعصابت خورد شد کتکشون بزن .....