وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تورا پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تورا در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تورا با اشک هایم می چشید. من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی. چیزی نمیدانم ازین دیوانگی و عاقلی. یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود ( خداکنه باشی همیشه باشی ❤️🖇️)
البته دیروزش از5صبح بیدار بودم تا10 که کلییییی خستگی و دوندگی داشتم
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تورا پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تورا در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تورا با اشک هایم می چشید. من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی. چیزی نمیدانم ازین دیوانگی و عاقلی. یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود ( خداکنه باشی همیشه باشی ❤️🖇️)
اره واقعا خیلیی کم خابیدع بودم این اواخر به روزی 2 ساعت ام رسیده بود گاهن حتی هیچی
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید وقتی ابد چشم تورا پیش از ازل می آفرید وقتی زمین ناز تورا در آسمان ها می کشید وقتی عطش طعم تورا با اشک هایم می چشید. من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی. چیزی نمیدانم ازین دیوانگی و عاقلی. یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود ( خداکنه باشی همیشه باشی ❤️🖇️)