امروز توی مترو یه آقایی با زور از میون دو تا دختر که روی پله برقی بودند رد شد و گفت میخوام پله برقی رو بدووم یکی از دخترا گفت چرا از بین ما رد میشی وقتی مترو نیومده عجله ای هم نیست آقاهه فحش و حرفهای زشت و آخرش هم پرو پرو میخواست دختره رو بزنه واقعا چقدر مردها بیشعور و ابله شدن من با دیدن این صحنه از مردها متنفر شدم که ارزش گذاشتن به حریم خانمها رو رعایت نمیکنند
دلم غمگین است اما چیزی درونم فریاد میزند فردا روز بهتری خواهد بود ناامید نباش
دیگه وقتی راه و بیراه ، زن و مرد ، کوچیک و بزرگ ، فحش ناموسی میدن ، از این بهتر نمیشه انتطاری داشت
بارون..مه..خاک خیس خورده..درخت..شمال..مصاحبت با آدمهای خوب..نوشتن..من از اینها لذت میبرم.☕ من ،خالی از عاطفه و خشم، خالی از خویشی و غربت، گیج و مبهوت ، بین بودن و نبودن.. نور تو بودی، کی منو از تو جدا کرد؟..
من سال 92 داشتم وارد متروی ازادی میشدم یه عمله با ساکش تو پله برقی میزد به پشت دختر جلوییش دختره مظلوم بود هیچی نمیگفت بعد دیگه پله برقیشو عوض کرد و منم یکی دو تا لگد محکم زدم تو ساک یارو ساکش یه متر رفت هوا و برگشت نگاه کرد با اخم نگاش کردم که حواستو جمع کنا
شعور وادب واحترام ومعرفت و درک فهم ووجدان یکسری از ینیان های ارکان انسان ها هست،شما به دل نگیر شعور ادب احترام نداشته
کمک کردن از علاقه های فوق قلبیم هست هرکسی مشکل داشت احتیاج به کمک داشت بهم اطلاع بده بعدیادت نره تو زندگیت مجبور نیستی به هیچ کسی راجع به چیزی جواب پس بدی به غیر از وجدانت اینو هیچ وقت یادت نره در عالم هرکسی ممکنه مهر قلب داشته باشه ولی نه [وجدان] همه بندگان مقرب الهی هستیم مهم اینه ک خدا فراموشت نکنه وگرنه بقیه که میان و میرن انسانیت داشتن و معرفت وجدان آسوده و اراده ومهربونی سبک زندگی نجیب زاده هاست انگاری قرن ماروزگار مرگ انسانیت هست انسانیت گاهـی یک لبخندهس یک آرامش امنیت که محکم میگه نترس من هستم کمکت میکنم که به احساسات و روح یک انسان غمگینی آرامش هدیه میکنی چشم بهم بزنید عمرتون میگذره پس حواستون به تلف شدن روزها تون در آشفتگی ها باشین.