بهشون بگو اون از درد نداشتن من مرد
و من از صحنه سوختن دلش لذت میبردم
میخندیدم
با دوستام مسخرهاش میکردم و یه روزی دیدم اشتباه کردم هیچکس مثل اون دوستم نداشت هیچ وقت
یه روزی بهت قول میدم دلت واسم تنگ میشه
واس دوست داشتنام
واس حساسیت هام
واس اینکه بهت گیر میدادم میفهمی از سر دوست داشتن بود.
اره بگو اون واسم همه چی میگرفت
بگو اون ماشین زیر پاشو فروخت برای بخاطر من خونه بزرگ درست کنه
بگو خیلی دوستم داشت ولی من یهو هوا برداشتم
روزی یادم میفتی ولی خیلی دیر