سلام یه دایی دارم خونه اش کنار خونه مامانبزرگمه ۵تاخاله دارم بابابزرگم پیره بیشتر باغ بابابزرگم رسیده به داییم همیشه پول به داییم میدن ولی الان که بابابزرگم پیره و افتاده خونه داییم دیر به دیر میره دیدنش مامانبزرگمم با کمال پرویی به مامان من میگه بیا شبا بخواب خونمون انگار میترسه چیزی به بابابزرگم بشه بابای خودمم ناراحته میگه چرا فقط تو چرا پسرش که کنارشه نمیره