سلام بچه ها. همسر من تا بهش نگم بیا بریم بیرون حتی ماهها هم بیرون نرم خودش نمیگه. تنها هم میرم بیرون باز دلم میخواد بعضی وقتها باهم بریم. باهاش سرسنگین میشم انگار نه انگار که هستم اصلا سراغمو نمیگیره. میگم اگر فکر میکنی به ته خط رسیدیم بیا جداشیم، هیچی نمیگه. فعلا هم کارم تو خونست و تمام وقت نیست هردومونم شهر جدا از خانواده هامون زندگی میکنیم. یه مدت اوضاع کمی بهتر بود اما باز بهم ریخت دلیلشم کارشه وقتی به مسئله میخوره خیلی به توجه میکرد دیگه اون وقت من و زندگی یادش میره.