فکر میکردم هر اتفاقی ک بیفته هیچوقت پشتم رو خالی نمیکنه
میدونم
از داشتنش...از رفتارش ...از حرفاش ی اعتماد ب نفس خاصی ب خودم پیدا کرده بودم
شاید دلیل لجبازیای بیخودیم همین بود
حس خوبی بود
ولی ...
مطمئن نیسم باید ناراحت باشم یا نه
اینکه کاراش مثه مردای دیگه بود..؟.از شوق شروع ی رابطه بود...؟مثه فیلما جو گیر شده بود یا واقعا دوسم داشت؟؟
اگه داشت چرا ول کرده؟
نمیگم داغونم...ولی دلم تنگ شده
واسه اینکه پرنسسش باشم
منم اشتباه داشتم
اما اونم بی تقصیر نبود
وقتی باهاش بودم این ماه های اخر دلم بهش رضا نبود...ی جوری شده بود
نمیدونم دلم واسه خودش تنگ شده یا واسه احساسی ک کنارش بودن بهم میداد...؟!
فقط میدونم حال دلم اصلا خوب نیست