رفیق صمیمیم دو سه هفته پیش میخاست بره مکه قرار بود منم برم اما شرایطم جور نشد خلاصه منم رفتم برا توراهش یه ذره خوراکی خریدم ک بدم بهش هرچی بهش زنگ زدم پیام دادم ک ببینم کجاس ببرم بدم بهش جواب نداد
آخر سر یه پیام خشک و خالی خدافظی فرستاد
با این حال اصن باهاش سرد حرف نزدم انگار ن انگار ک چیزی شده بعد اونجا ک رسید پیام داد ک برم تو سایت نمره هاشو چک کنم ازونجا نمیتونست بره ببینه
رمزشو اشتباه داد سایت قفل کرد حالا باید میرفتم آموزش بگم باز کنن براش ب خودش ک گفتم گف بیخود کردی بری نمیشه بهت چیزی گفت اصن نمیخاد برا من کاری کنی ازین حرفا خیلی دلم شکست باز
ولی گفتم مسافرت رو زهرش نکنم چیزی نگفتم
یکی دو روز بعد حالشو پرسیدم سین کرد جواب نداد بعدم از همه جا بلاکم کرد
دلم براش تنگ شده کلافه ام از یه طرفم غرورم له شد با این کاراش چیکار کنم دیدمش؟
اصن نمیدونم چی درسته دیگ💔