تو آسانسور پنج نفر بودیم بعد دختره زول زده بود نگاهشم برنمی داشت منم یکی دوبار چشاش نگاه کردم سرم چرخوندم ولی اون باز دوباره نگاه میکرد بقیه که اونجا بودن فهمیدن لبخند میزدن...
می خواستم برم طبقه۶ طبقه ۴ پیاده شدم اینقد نگاه کرد اعتماد بنفسم از دست دادم
چرا واقعا خودش اوسکل بوده یا منو اسکل فرض کرده؟؟