آره رفتم ولی فشارم افتاد جلو نرفتم نمیتونستم ببینم اون صحنه رو😢😢 دوستم تشنه فوت کرد باهم قرار د ...
وقتی برای دوست من تلقین میخوندن داداشش تکون تکونش میداد هیچوقت اون صحنه از یادم نمیره دوست من کسی که یکسال تمام کنارم مینشست تو قبر بود و برای همیشه رفته بود.چون مادرش و یکی از برادراش و پسرش هم فوت کرده بودن دوست من سومین نفر دفن شد وقتی که تابوتش پایین بود من و چند تا دیگه از دوستامون کنارش نشسته بودیم.اون لحظه ها فقط خاطراتش میومد جلوی چشمام.
خدایا یعنی میشه دانشگاه علم و فرهنگ تهران قبول بشم🙏از ذوق بال درمیارم وقتی قبول بشم حتی فکر کردن بهش هم قند تو دلم آب میکنه📋📖📒📑📓📕📘📗📚📔📙🎓🖊️🖋️📝📏📐📄