من ۲۰ سالمه..
تقریبا ۲ هفته اس که داییم فوت کرده و خونوادم درگیر مراسمشن.
حقیقتا مراسم امروز داییمو چون مردونه بود نرفتم و موندم خونه و خونه تنها بودم..
بنا به دلایلی با نامزدم دعوام شد و جوابشو ندادم.
بعد از چند ساعت خواهرشون با من تماس گرفت و گفت درو باز کن ما دم دریم.
من به شدت ترسیدم و رفتم درو باز کردم و نشستن باهم حرف زدن!
نمیدونین تو چه شرایط بهم ریخته ای بودم و خونمونم بخاطر مراسما به شدت بهم ریخته بود.