2777
2789

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب بهش بگو ناراحت شدی کات نکن منکه طاقت کات ندارم

اگه واسش مهم بودم به روش میوورد یا اگه دوستم داشت نمیزاشت ناراحت بشم چند روزه اصن حرف نزدیم درستو حسابی یا اصن یه چند ساعت آف میشه اخر شب میاد

میفهمم مال منم گاهی اینطوری میشه تو چیزی بهش نگفتی هیچی؟

نه من فقط یه بار گفتم که چرا انقد دیر سین میکنی گفت سرم شلوغ بود رفته بودم باشگاه دیگه بهش نگفتم یبارم که دیدم واقعا به روش نمیاره گفتم نمیخوای بیای همو ببینیم گفت چرا ولی من تاحالا کسیو نداشتم که بهم اهمیت بده فکر میکردم واسه توهم مهم نی که همو دیر ببینیم

خب بعدش نگفتی چرا من میخام ببینمت

من سر یه ضربه ای که خوردم دیگه نمیخوام اشتباهایه گذشته رو‌تکرار کنم واسه همین ترسیدم اگه بگم اینم مثه اون بگه بعدا همو میبینیم یا حرفای دیگه

تو بلاتکلیفی هم گذاشته منو قبلش گفته بود من دوست دارم و دلم میخواد باهات وارد رابطه بشم ولی یکم طول میکشه باید همو بشناسیم منم گفتم اوکیه الان یه ماه شده و انگار نه انگار منم چیزی بهش نمیگم تا یه وقت فکر نکنه خیلی اویزونم 

من سر یه ضربه ای که خوردم دیگه نمیخوام اشتباهایه گذشته رو‌تکرار کنم واسه همین ترسیدم اگه بگم اینم مث ...

آخی آره آدم میترسه از نه شنیدن 

امروز قرار بود بیاد خونمون من از صبح نهار درس کردم و خونه رو مرتب کردم و اینا بعد یهو گفت نمیام مهمون داریم باید خونه مون رو مرتب کنم مامانم دسک کمر داره مریضه و اینا منم اصرار کردم و اینا گفت درک نمی کنی دیگه پیام ندادم بهش دو هفتس همو ندیدیم چیکار کنم 🥲💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز