2777
2789
عنوان

بخونین ‌

70 بازدید | 12 پست

میدونم باید برم پیش روانشناس و رفتم‌

ببینین دیگه چقد بریدم که اینجا دارم مینویسم 

از اول میگم تا ببینین اوضام چقد وخیمه 

از همون بچگی دختر لوس و غمگینی بودم رویا پردازی میکردم و با رویا پردازیام گریه میکردم انگار از همون اول از رویا پردازی خوشم میومد 

یه مدت بعد خواب و کابوسای وحشتناکم شروع شد ، کابوس از اونور دنیا ، از جهنم ، برزخ ، شکنجه شدن آدماا و ‌..

با اینکه اصلا سنی نداشتم 

خیلی اذیت میشدم 

تا اینکه یکم بزرگتر شدم تو دوران ابتداییم بهم تعرض جنسی شد 

خیلی بچه بودم از این بچه ها که هیچی نمیفهمن و فقط درس میخونن 

دنیا براشون خیلی سادست ، تاثیر منفی انچنانی روم نذاشت

و گذشت و گذشت و نوجوون شدم و اونموقع هم باز بهم تعرض جنسی شد اما از طرف ادمی که اشنا بود و روابط خیلی خوبی باهاش داشتم و دوسش داشتم 

به خونوادم گفتم و خونوادم منو طرد کردن ،رفت و امداشونو با اون ادم ادامه دادن و من اینور خیلی وحشتناک شکستم ، انگار که رها شم ، انگار که پدر مادرم اون ادمو به منی که دخترشونم و میبینن مدام دارم گریه میکنم ترجیح میدن 

هنوزم که هنوزه راجبش فکر میکنم میبینم سن نوجوونی خیلی سن حساسیه 

اون میزان از غم برای همچین اتفاقی خیلی زیادی بود‌

چون خیلی گریه میکردم حتی خواستم خودمو بکشم

انقد خشم داشتم که اگه چاقو بهم میدادن خیلی راحت فرو میکردم تو شکم اون ادم 

خشمی که از طرفم به سمت خونوادم شعله ور شده بود اصلا غیر قابل توصیفه 

ازشون متنفر بودم و خیلی اذیت شدم از همون دوره همش میگفتم ک بزرگ میشم و مستقل میشم و از خونوادم جدا میشم 

حتی به فکر ازدواج نبودم چون از هر مردی حالم بهم میخورد 

از سمت خونوادم هیچ پول تو جیبی ای نمیگرفتم هیچی 

دوست صمیمی ای هم نداشتم گرچه هنوزم که هنوزه ندارم 

عقده ی پول داشتم 

چون خونوادم بهم میگفتن که سر ماه بهم صد تومن میدن و اونو هم نمیدادن و چقد من بابتش بحث و ناراحتی داشتم 

یخورده که گذشت من گوشی دار شدم و تازه اونموقع فهمیدم چرا بهم تعرض جنسی شد چون قبلش هی میگفتم چرا اخه 

همین لا به لاها ، یکی دوبار متوجه ارتباط جنسی پدر مادرم شدم که دیگه نگم براتون ..

چه ضربه ی وحشتناکی بهم خورد با اینکه احساسات اونموقعم الان واسم قابل درک نیست 

ولی خب خیلی سخت گذشت خیلی بد گذشت 

در کنار این اوضاع من بی خوابی شدید گرفتم ، شبا توهم میزدم که کسی نگام میکنه یا کنار گوشم نفس میکشه

خلاصه کنم که باعث فروپاشی خونوادم شدم ، چون حرکات و رفتارم باعث شد پای یکی دیگه به خونوادم باز شه 

یادمه یبار ۵ روز اعتصاب غذا کردم و فقط اب میخوردم و از هم میپاشیدم انقد اوضام داغون بود که خدا میدونه 

خدایی شد که یکی تو همین نی نی سایت بهم گفت باید هر طور شده دارو بخورم  ، منم ویزیت دکتر انلاین گرفتم و قرص خوردم و بهتر شدم

امیدوارم بهتر بشی عزیزم 

زندگی برا خیلی ها رو بازی نمیکنه 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰 برای شفا و سلامتی پسرم دعا کنید لطفا سپاس❤️https://www.ninisite.com/discussion/topic/7503866/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86?page=1

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

بقیشم مینویسم چون به همینجا ختم نمیشه 

تازه یخورده داشتم بهتر میشدم که واسه اولین بار رفتم تو رابطه عاطفی ، خیلی اوکی بودم 

خب من هنوز همون دختر بچه بودم با دنیای رنگی رنگیش 

بهش گفتم ک من مشکلات زیادی داشتم 

حواسش بمن باشه 

و اذیتم نکنه 

همین لا به لا ها رفتم سرکار 

۱۲ ساعت کار میکرد و خوره پول داشتم 

یبار ازم پول قرض خواست و بهش دادم 

و در اخر متوجه شدم با یکی قرار‌گذاشته بود که یجایی‌منو گیر بندازه و اذیتم کنه ، در کنارش پولمو خورد و از اونورم متوجه شدم ک اون مدتی هم که با هم دوست بودیم بهم خیانت میکرده 

دیگه شما فکر کنین چقد حالم بد شد 

چون من یه دختر خونگی بودم ک واسه اولین بار داشتم رابطه عاطفیو تجربه میکردم و احساسات صدمو گذاشته بودم‌

تازه اخرشم با اینکه من هیچکاره بودم کلی تهدید و ناسزا و ... که بماااند .

دختر خوب اینا خیلی مرحله های سختی بوده ک پشت سر گذاشتی تو خیلی قوی بودی و هستی 

منم خیلی روزای سخت و مشابه تورو گذروندم بماند ک خیلی سخت تر 

اما ببین من هنوزم زندگی میکنم و ادامه میدم یا همه دردام 

هیچوقت خدا این همه سختی رو پشت سرهم ب کسی نمی‌ده صبور باش خدا ی روزی ب ماهم کمک می‌کنه و ماهم رنگ خوشبختی رو میبینیم 

ی دختری که هنوز امیدواره با اینکه تو زندگیش شکستهای زیادی خورده 🫂🌱✨بیا زندگی کنیم، خورشید روزی دو بار طلوع نمی‌کند،ما هم دوبار به دنیا نمی آییم هر چه زودتربه آنچه از زندگی ات باقی مانده بچسب!❤️خدایا منتظر نشونه هاتم🫂💗خدایا بغلم کن که محتاج توام🫂🌺تیکرم‌واسه روز شماری خاله شدنمه خدایا شکرت 🥺🤲امروز دوم تیر 1404خدایا از همیشه بهت محتاج ترم لطفا♥️

ادامه داره😅

عزیزم همه ادما ت زندگیسون سختی دارن 

من هنوز هم وقتی یاد مریضی مادرم میفتم گریه میکنم 

اما هر اشکم رو خودم پاک کردم و ادامه دادم تا بعد ۳ ماه حالش خوب شد کسی رو نداشتم ی شب جام بمونه 

حرف من از بچگی تا الان اینه ک ادمای ضعیف لایق مردنن اصلا قانون طبیعت همینه هیچ جایی برای ضعیف ها نیست 

باید قوی باشی ادامه بدی نزار دیگ کسی ازت سوء استفاده کنه 

بقیشم مینویسم چون به همینجا ختم نمیشه تازه یخورده داشتم بهتر میشدم که واسه اولین بار رفتم تو رابطه ع ...

من میرفتم سرکار ک سرکارگرم ، با من وارد رابطه شد با اینکه متاهل بود 

از من فقط و فقط و فقط سو استفاده شد 

چون من باهاش رابطه ی عاطفی نداشتم 

فقط انقد ضعیف بودم ک اگه حرکتی میزد یا کاری میکرد صدام درنمیومد‌

شاید براتون قابل هضم نباشه ولی من اون اوضاع رو زندگی کردم 

چقد سخت کار کردم 

چقد سخت جون کندم 

چقد ازم سواستفاده شد دم نزدم 

چقد بدن درد 

چقد اطاعت از هر خر و حرومزاده ای 

ولی تهش چی 

یروز صبح پاشدم دیدم 

کل کارتم خالی شده ، اونم یکی از اعضای خانوادم خالیش کرده

دختر خوب اینا خیلی مرحله های سختی بوده ک پشت سر گذاشتی تو خیلی قوی بودی و هستی منم خیلی روزای سخت و ...

مسئله اینا نیست ک نمیتونم ادامه بدم 

مسئله اینکه تموم نمیشه 

نیازم به گریه کردن تموم نمیشه 

انگار غم توم رخنه کرده 

من همونیم ک درسام همیشه عالی بود ولی الان چی 

الان گاهی اسم و نسب خودمو یادم نمیاد 

انگار ک الزایمر گرفتم 

من میخوام اینا تموم شه 

میخوام بند گذشته از دست و پام کنده شه 

همه میگن باید خودت بخوای 

من میخوام ولی خیلیی خیلییب توانم کمتر از اینکه بتونم حرکتی بزنم 

نمیدونم چیکار کنم

مسئله اینا نیست ک نمیتونم ادامه بدم مسئله اینکه تموم نمیشه نیازم به گریه کردن تموم نمیشه انگار غم تو ...

اول باید خشم درونتو آروم کنی دیگه با هیچ پسری حتی بهترین مرد دنیا وارد رابطه نشو عزیزم 

برو سرکار میبینی خونوادت از حثوقت برمیدارن ی کارت جدا داشته باش ک کسی خبر نداشته باشه مقداری از حقوقتو پس انداز کن 

باید گذشته رو بزاری کنار هیچوقت هیچوقت فراموش نمیشه اما باید کمرنگ بشه 

تلاش کن کار کن در کنارش درس بخون برو دانشگاه ی شهر دیگه خودتو از این منجلاب نجات بده فقط باید عاقل باشی و تلاش کنی 

ی دختری که هنوز امیدواره با اینکه تو زندگیش شکستهای زیادی خورده 🫂🌱✨بیا زندگی کنیم، خورشید روزی دو بار طلوع نمی‌کند،ما هم دوبار به دنیا نمی آییم هر چه زودتربه آنچه از زندگی ات باقی مانده بچسب!❤️خدایا منتظر نشونه هاتم🫂💗خدایا بغلم کن که محتاج توام🫂🌺تیکرم‌واسه روز شماری خاله شدنمه خدایا شکرت 🥺🤲امروز دوم تیر 1404خدایا از همیشه بهت محتاج ترم لطفا♥️

خیلی سخته خیلی زیاد حتی شاید بیشتر از توان ما باشه اما تو از خدا بخواه نماز بخون بگو خدایا من غیر تو هیچکسو ندارم تو حافظ من باش تو این راه 

ی دختری که هنوز امیدواره با اینکه تو زندگیش شکستهای زیادی خورده 🫂🌱✨بیا زندگی کنیم، خورشید روزی دو بار طلوع نمی‌کند،ما هم دوبار به دنیا نمی آییم هر چه زودتربه آنچه از زندگی ات باقی مانده بچسب!❤️خدایا منتظر نشونه هاتم🫂💗خدایا بغلم کن که محتاج توام🫂🌺تیکرم‌واسه روز شماری خاله شدنمه خدایا شکرت 🥺🤲امروز دوم تیر 1404خدایا از همیشه بهت محتاج ترم لطفا♥️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792