2777
2789
عنوان

جاری

169 بازدید | 13 پست

خونه مادرشوهرم بچم برنامه کودک گذاشتم تو گوشیم ببینه دخترش گریه کرد گفت ن من نمیزارم چیه این دختره میزاری برات تربیت بچت مهم نیست و.. 

بعد بچش یه ساعت گریه کرد یه برنامه دیگ داد ببینه. 

بچم رفت پیش بچش بشینه گفت چیه ادم شدی باز. 

اخرهم ک خاست بره با خواهرشوهرم گفتم یواشکی برو بچم نبینه گریه کنه گفت ببینه تا اون باشه بچمو ب گریه نندازه

منم هیچی نگفتم.. 

شما باشی چیکار میکنی 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

مادرایی که سر بچشونم بی زبوننو درک‌نمیکنم دو سه بار اول که گه خوری کرد میگفتی تربیتت اینه تربیت بچت چی میشه جرئت نمیکرد بگه گریه کنه حقشه

من عاشقِ؛ کانروس کثیف ، زرشک پلو ، لاک های تیره ، ریاضی ، شوری نمک ، لباس های نخی ، ابر ها ، تاریخ ، گوشواره های اویزون ، فلسفه و منطق ، مژه های بلند ، ادبیات ، چای ، اسمون و هر چیزی که به اسمون مربوطِ ، زبان های مرده ، کتاب های مقدسِ ادیان وَ وسواس هستم.

من کلا سعی میکنم به بچه م گوشی ندم

دوم اینکه اونجایی که گفت باز آدم شدی میگفتم بچه من که آدم بود، شما با این وضع ادب خودت داری بچه تربیت میکنی؟

در نهایتم موقع رفتن که این حرف رو زد میگفتم بخاطر شما که نه بخاطر عمه ش گریه میکنه

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

من کلا سعی میکنم به بچه م گوشی ندمدوم اینکه اونجایی که گفت باز آدم شدی میگفتم بچه من که آدم بود، شما ...

خب اون منظورش عمه ش بود گفت خودتو نشون بده ک ب گریه بشه

خب اون منظورش عمه ش بود گفت خودتو نشون بده ک ب گریه بشه

میگفتی آدددددمممممم در مقابل بچه این همه حرص و کینه به خرج نمیده

من همیشه محترمانه و با ادب نظرمو بیان میکنم. هر جا ادب نشون دادم و بی ادبی دیدم عین خودشون رفتار نمیکنم و نمیگم با هرکی عین خودش، فقط به این فکر میکنم که من از یه گوساله توقع ادب ندارم! چون اون تو طویله بزرگ شده، از طرفی بین گاوها هم رشد کرده! در مورد خیلیا هم همینطوره. مراقب شخصیت خودتون باشید🤩🌹سر تا پایم را خلاصه کنندمی شوم "مشتی خاک"که ممکن بود "خشتی" باشد در دیوار یک خانه، یا "سنگی" در دامان یک کوه، یا قدری "سنگ ریزه" در انتهای یک اقیانوس، شاید "خاکی" از گلدان‌یا حتی "غباری" بر پنجره! اما مرا از این میان برگزیدند :برای" نهایت"برای" شرافت"برای" انسانیت"و پروردگارم بزرگوارانه اجازه ام داد برای :" نفس کشیدن "" دیدن "" شنیدن "" فهمیدن "و ارزنده ام کرد بابت نفسی که در من دمیدمن منتخب گشته ام :برای قرب برای رجعت برای سعادت من مشتی از خاکم که خدایم اجازه ام داده:به انتخاب، به تغییر ، به شوریدن، به" محبت "

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792