تقریبا ۲ سال خورده ای میشه رو کسی حسی دارم و چند وقتی میشع که فهمیدم طرف با دختری تو خیابون قدم میزده با توجه به شناختی که از طرف داشتم فهمیدم نمیتونه دوس دخترش باشه و حتما نامزدشه یعنی دیوونه شدم از خونه زدم بیرون بی هدف داخله خیابون پرسه میزدم اصلا خیلی ناراحتم و حس بدی دارم نسبت به خودم و نمیدونم چیکار کنم خیلی شک بدی بهم وارد شد بنظرتون چیکار باید کنم خیلی دوسش داشتم چون خیلی متفاوت بود از تیپ و ظاهر یه شخص کاملا معمولی بود و یه جورایی حس گناه دارم
وای هم دردیم اصن حس میکنم انگار از اه من بود کلا همه چیشون ونامزدیشون بهم خورد ولی بازم بهش نرسیدم روز وشب فکر وخیال بود یهو خبر خواستگاریش رسوندن بهم نا نداشتم نفس بکشم من واقعا دوست نداشتم بهم بخوره براش ناراحت شدم