2777
2789

من خیلی کتک میخوردم خیلی شیطون و کنجکاو بودم نتیجه اش این شد که هفت سال به بعد خیلی آروم و ترسو شدم کل دوران مدرسه از بچه ها میترسیدم بعد ها هم مهرطلب شدم به شدت .اعتماد به نفس نداشتم دیگه تکون میخوردم کتک میخوردم الانم افسردگی دارم وتحت درمان دارویی هستم اما احترام مادرم رو حفظ میکنم اما نتیجه اش این شده که از داشتن بچه متنفرم مهربونم باهاشون اما دلم نمیخواد بچه داشته باشم .

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خانوما 

من با پسرا بزرگ شدم تک دختر بودم و خانوادم بشدت از لوس بازی بدشون میاد و یادمه با بچه هم خم مثل بزرگترا رفتار میکردن که رو منم تاثیر گذاشته الان تا پسرم میاد خودشیرینی کنه یا خودشو برام لوس کنه بدم میاد و ضدحال میزنم حتی برا شوهرمم نمیتونم عشوه بیام 

کتک نخوردم نوع برخوردشون روم تاثیر گذاشته تا جاییکه ببینم مادری همچین برخوردی داره نمیتونم تحمل کنم بگید چیکار کنم که پسرم دچار کمبود محبت نشه ؟هم من اذیت نشم و هم اون عقده ای بار نیاد😯😯😯

  
چرا آخه خواهر برادر هم داری با اونا هم همین رفتار ره می کرد

نمیدونم چرا!هنوزم نمیفهمم چرا. درست یادم نمیاد یبار بخاطر نشستن ظرفا تو7سالگیم یبار بخاطر موندن خونه مادربزرگم ازدست اذیتای مادرم یبار بخاطر اینکه به پدرم تو6-7سالگی گفته بودم مادرم منو میزنه. نمیدونم😳 یه داداش دارم پر از مشکلات روحیه...20سالس نشده هنوز...اونم میزد اما نه به اندازه من... ولی داداشمو خیلی تخریب شخصیتش کرده... بعد از دوره دبیرستانم ک متوجه شدم چ بلایی داره سره داداشم میاد گستاخ شدم. تو روی مادرم وامیستادم اما فایده ای نداشته..داداشم حتی مظلومتر ازمنه چون پسره وسرخورده شده.خدا آخروعاقبتشو بخیرکنه

ظاهرا تنها چیزی که عادلانه تقصیم شده ، عقله!چون کسی اعتراض نداره که مال من کمه😎
چرا اخه؟؟🤕

شایدم عقده های خودشو سره ماخالی کرد😳😳😳 عقده هایی ک پدرم وخانوادش تو دلش ریختن... هرچند پدرمو خیلی خیلی دوست دارم....خیلی زیاو

ظاهرا تنها چیزی که عادلانه تقصیم شده ، عقله!چون کسی اعتراض نداره که مال من کمه😎
من خیلی کتک میخوردم خیلی شیطون و کنجکاو بودم نتیجه اش این شد که هفت سال به بعد خیلی آروم و ترسو شدم ...

منم مهرطلب شدم.ترسو شدم.ولی بچه دوست داشتم. میخاستم مادری کنم چون معنای مادر برام گنگ بود.الانم میحام فقط واسه پسرم مادری کنم. ولی شوهره خواهرشوهرم ظاهرا بچگیش مورد ستم مادرش بوده اونم ازبچه متنفره.بابچه ها مهربونه ولی نمیخادبچه داشته باشه.بعد8سال به اصرار خواهرشوهرم بچه دار شدن خواهرشوهرم میگه پشیمونه ک چرا بچه آوردیم ولی دوس داره پسرشو

ظاهرا تنها چیزی که عادلانه تقصیم شده ، عقله!چون کسی اعتراض نداره که مال من کمه😎
نمیدونم چرا!هنوزم نمیفهمم چرا. درست یادم نمیاد یبار بخاطر نشستن ظرفا تو7سالگیم یبار بخاطر موندن خونه ...

خواهر ناراحت نباش فقط تو اینجوری نیستی اگه بشینم واست تعریف کنم دور از جون ولی جیگرت کباب میشه


خدایا چنان کن سرانجام کار تو... خوشنود باشی و ما رستگار🙂
بچه داری

آره.یه پسر20ماهه دارم. میخام اونقدر مادری کنم ک معنای معنای واژه مادر براخودم ومادرم مشخص بشه

ظاهرا تنها چیزی که عادلانه تقصیم شده ، عقله!چون کسی اعتراض نداره که مال من کمه😎
شایدم عقده های خودشو سره ماخالی کرد😳😳😳 عقده هایی ک پدرم وخانوادش تو دلش ریختن... هرچند پدرمو خیلی ...

دقیقا👌👌👌 یعنی همون رفتارایی که خانواده هاشون باهاشون داشتن صد برابر بدترش رو روی بچه هاشون انجام میدادن

خدایا چنان کن سرانجام کار تو... خوشنود باشی و ما رستگار🙂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792