۱۰ روز دیگه ۱۹سالم میشه
از سال اسفند ۱۴۰۱ در حال جدایی بودم
ک امسال برج ۸تموم شد همه چی و خوشحالم خداروشکر حالم خوبه دیگه تو اون جهنم زندگی نمیکنم ولی متاسفانه تاثیرات اون جهنم هنوز روی روحوروان و جسمم مونده
بیمار معده عصبی گرفتم فشار عصبی پرخاشگر شدم و قلبم عجیب زخم خورده هرچند الان یکم بهبود پیدا کرد...
ولی دلم گرفته چرا نزاشتنم منم عین دوستام الان نامزد میکردم الان عقد میکردم چرا منو دادن به یکی همسن مادرم (اختلاف سنیش با مادرم ۵سال فقط مادرم ازش بزرگتره)
پ ن کار بزرگاست
خیلی ناراحتم ودلم گرفته من درسته ازدواج کردم قبلا ولی خیلی چیزا تو دلم موند حسرت یه بغل یه تکیه گاه مردونه یه دستای گرم یه گفتن دوست دارم
خدا لعنتشون کنه
ولی مهم نیست مهماینه آدم قوی شدم سعی میکنم اینا رو به روی خودم نیارم :)
فقط چیکار کنم ولی خبرهای این دوستامو شنیدم دلم میگیره:)