دوستان میخام کمکم کنید یه سال ونیمه ازدواج کردم اومدم شهرغریب کارشوهرم آزاده بعضا خوبه ولی اکثر اوقات خوب نیس طوریکه حتی برااجاره خونمونم نمیتونیم برسونیم بدیم ازیطرفم یه دختر ۵ماهه دارم خداروشکر میکنم بابتش سالمه خوشگله فقط ازش شرمندم چون اونجوری که باید بهش میرسیدم نرسیدم نه کمد نه سیسمونی آنچنانی تازگیا فقط براش یه گهواره گرفتیم اینجام تک وتنهام نه همسایه ای نه دوستی همش خونم ازصبح تاشب شوهرم صبح میره شب میاد اونم دست خالی دیگه بریدم بعضا به طلاق فکر میکنم ازیطرف دلم به حال دخترم میسوزه ازیطرفم مامانم اگه من برگردم سکته میکنه خودمم تاقبل اینکه بچه به دنیا بیاد سرکار میرفتم .نمیدونم چیکار کنم زندگیم ازچشمم افتاده توروخدا کمکم کنید
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
تلاششو میکنه خودشم خیلی ناراحته بابت این موضوع نمیدونم بستگی داره کارش یا شانسمونه یا چی .بخدا انقدر ...
اشکال نداره عزیزم بخاطر خودتون که هیچ حداقل بخاطر دخترتون 😕اون چه گناهی داره
پس شما هم پشتش باش به امید خدا درست میشه به دوست و رفیق و آشنا بگین یا تو دیوار میتونین آگهی بزنین یا آگهی هم هست میتونین ببینین حتما پیدا میشه و درست میشه همه چی