دوستان میخام کمکم کنید یه سال ونیمه ازدواج کردم اومدم شهرغریب کارشوهرم آزاده بعضا خوبه ولی اکثر اوقات خوب نیس طوریکه حتی برااجاره خونمونم نمیتونیم برسونیم بدیم ازیطرفم یه دختر ۵ماهه دارم خداروشکر میکنم بابتش سالمه خوشگله فقط ازش شرمندم چون اونجوری که باید بهش میرسیدم نرسیدم نه کمد نه سیسمونی آنچنانی تازگیا فقط براش یه گهواره گرفتیم اینجام تک وتنهام نه همسایه ای نه دوستی همش خونم ازصبح تاشب شوهرم صبح میره شب میاد اونم دست خالی دیگه بریدم بعضا به طلاق فکر میکنم ازیطرف دلم به حال دخترم میسوزه ازیطرفم مامانم اگه من برگردم سکته میکنه خودمم تاقبل اینکه بچه به دنیا بیاد سرکار میرفتم .نمیدونم چیکار کنم زندگیم ازچشمم افتاده توروخدا کمکم کنید
زندگی منو بیان کردین فرقش اینه من بچه ندارم ..خیلی خوب شمارو درک میکنم ..کار همسرمن آزاده ..گاهی هست گاهی نیست..انقدر حرص خوردم دبگ بیخیال شدم
دیدی چند وقت پراز ناامیدی میشی. بعد یه دفعه یه خوشحالی میاد تو دلت (اون خداست...) ........ وقتی در تاپیکی شرکت میکنم لطفا زیر من ریپ نزن اصلا خوشم نمیاد.. چون پیام من برای صاحب تاپیک هست ن توی هرنخود آش 😏... اصلا از آدمایی یهو میپرن ب ادم خوشم نمیاد.. سعی کن وقتی بامن صحبت میکنی حدتو نگه داری 🌷
در مورد آلرژی به پروتئین گاوی اگه سوالی داشتی بپرس شاید بتونم کمکت کنم♥️me_allergy این پیجو حتما دنبال کنید برای آلرژیه🌷 بیگناه پای دار رفت نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت! چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد. همانطور که دوری دوستی نیاورد، در و تخته هم اصلا با هم جور نبودند. بار کج هم چه خوب به منزل رسید. به دعای گربه کوره عجب بارانی امد. کار از محکم کاری عیب کرد.ماه هم چه خوب زیر ابر پنهان ماند. اتفاقا پول خوشبختی آورد و ظلم ماندگار شد. تاریخ انقضای ضرب المثل ها هم به پایان رسید. عجب دنیای عجیبی ست...