حرفم اینکه قرار نیست مثلا بخاطر پول شغلیو که دوس نداری ۳۰ سال ادامش بدی بخاطر امنیت مالیت.یعنی وقتی تونستی یه مقدار وضع مالیت رو اوکی کنی باید بزنی بیرون از اون کار.بری دنبال علاقت
خلاصش اینکه مخالف تحمل ابدیه چیزایم که روی مخ ادمه
دقیقا منم ، من میگم حتی نیاز نیست پولی ازش در بیاد وقتی ثانیه به ثانیه اون کار رو مخته ، وقتی لحظه شماری میکنی تموم شه بری خونه ، هیچ ارزشی نداره!! کار آدم تایم زیادی از زندگیشو میگیره و پر میکنه پس لازمه با عشق باشه و علاقه تا زندگی زهر نباشه
عشق یکطرفه اینطوریه ک:اون چاقو گذاشته بیخ گلوت و داره میکشتت . .و تو همون لحظه میگی مواظب باش دستتو نبری :)
برای همه این فرصت نیس گاها درگیر موقعیت هایی میشیم که به لطف اقتصاد داغون و نبود حمایت مالی باید همه چی بدی که تو همون نقطه بمونی و سقوط نکنی...زندگی اصلا اسون نیست
دقیقا حرفم اینکه این فرصته یه بار زندگی کردنه نباید بتحمل بگذره
منو تا الان سه بار خانوادم فرستادن سرکار تا برام سابقه کار حساب بیاد ، هر سه بار سه شهر مختلف و هزینه خیلی زیادی برام کردن از کرایه کردن خونه تاا مواد غذایی و کمک مالی تو شهر غریب .هیچی کم نذاشتن تا کار کنم ولی حرف من این بود! من با کار کردن زندگی نمیکنم ، من فقط یبار زنده ام یبار جوانم قرار نیست با تلخی و مجبوری تموم بشه ، و جالبه که هر سه بار رو رها کردم و برگشتم
عشق یکطرفه اینطوریه ک:اون چاقو گذاشته بیخ گلوت و داره میکشتت . .و تو همون لحظه میگی مواظب باش دستتو نبری :)