2777
2789

یا بغل مامانم یا مادر شوهرم 

شعرایی که دوس دارم می‌نویسم بخونید شما هم                   من ارگ بَمم خشت به خشتم متلاشی/تو نقش جهان هر وَجَبَت تِرمه و کاشی  ** تهمینه ی من ترسم این است نباشد/باب دلت این رستم بی رخش پر از غم**مثل چایی که میچسبد به سرما بیشتر/ با همه گرمیم با دل های تنها بیشتر **   من نارون صاعقه خورده تو گل سرخ/ تو سبز بمان، من به درک،من به جهنم

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

خونه مون🙂

 میشه برای عاقبت بخیریم یه صلوات بفرستین🙂🙏🏻........ #انشاالله_جشن_ظهور💚......../// بالاخره میرسیم به اونجایی که صائب‌ میگه ،ارامش است عاقبت اظطراب ها 💜......///#خلیج_تا_ابد_پارس💙...............................💙💙Gulf forever Pars#💙............./// # به امید ایران بدون افغان❤️🇮🇷❤️...........بهترین تاریخ برای من 140۵/۰۵/۰۵ شکر👆🏻❤️........... دختر آریایی💗

خونه مادربزرگ جمعیم😍

من گره میزنم رشته امیدم را به خدایی که هیچ گاه رهایم نمی کند🦋یه دختر ۲۶ ساله معلم که عاشق کتاب خوندنم و فیلم دیدن🌻ای کوروش ای فرخ ایران من ز تو زاده شد نام ایران من💚🤍❤️لازم نیست برای بزرگ کردن یک زن آن ره به یک مرد تشبیه کرد،او به سادگی یک زن است همینقدر با شکوه🫶🏻پروردگار من سایه پدر و مادران تمام دنیا را بر سر فرزندانشان نگه دار🍀و من با خدایم آزادانه حرف میزنم بدون هیچ مانعی حرف دلم را به سادگی با او می گویم من اینگونه به خدایم نزدیک تر میشوم🌿چه بر سر ایرانم آمده...🖤

خونه مادر شوهرم   البته الان چندروز خونه مامانم ایناییم چون خونشون شمال شوهرم دیگه نمیتونه مرخصی بگیره قرار شده این هفته زودتر وسایل یلدا آماده کنیم  

فقط 4 هفته به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمیدونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم 🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم ❤️۱۴۰۴٫۰۸٫۰۸ رفتیم دکتر مامانی خدارو شکر خودم شرایطم خوب شده بود توهم خواب بودی پشت کرده بودی وزنتم شده ۱۰۸۴ گرم 🥰۱۴۰۴٫۰۸٫۱۵ وسایل سیسمونیتو خریدیم پسر قشنگم واسه تک تکشون کلی قربون صدقت رفتیم و تصورت کردیم 😍۱۴۰۴٫۰۸٫۲۲ رفتیم دکتر وزنت شده ۱۲۵۸ گرم پسر قشنگم دکتر غش کرد از خنده یه شکل عجیبی تو شکمم دراز کشیدی بابا میگه عین من بد خوابه 🤣۱۴۰۴٫۰۹٫۰۶ رفتیم دکتر مامان تپش قلبت خیلی پایین بود حسابی منو بابارو ترسوندی پسر قشنگم تا یه آبمیوه خوردم و خدارو شکر سرحال شدی😍۱۴۰۴٫۰۹٫۱۴ چند روزی از کمر درد فلج شدم و به سختی پامیشم پسرم ولی همه اینا میگذره امروز بابا سرش گذاشت رو شکمم یواش یواش باهات حرف میزد شروع کردی تکون خوردن مامانی بابا خیلی برامون زحمت میکشه دعا کن همیشه سلامت باشه و سایش بالاسرمون باشه ❤️

خواهرم تازه ازدواج کرده

اگه برنامشون اکی شه،اونا رو دعوت میکنیم

وگرنه مثل هر سال تنها

من افتادم توی یه چاهِ پنج متری و تو،،،یه طناب سه متری برام انداختی پایین....بگم نیستی، دروغ گفتم...بگم هستی، خیلی کمه):                                                         برایت نوشته بودم که از وضع موجود به ستوه آمده‌ام و در فکر نجات دادن خود هستم؛ زمان زیادی گذشت، اما حقیقت این است که مفهوم «نجات» حتی نزدیک هم نشد به این امپراطوری خاکستر و ویرانی.                                               ‏یاد اون بچه میفتم که تو مدرسه رو کیفش نوشتن `خر` ...با غم و اندوه و بغض اومده خونه.. مامانش گفته عب نداره کیفت رو برات با صابون تمیز می‌کنیم..گفته کیف رو ول کن من خرم؟؟من که اینقدر با همه مهربونم):    حکایت مواجهه من با آدم‌هاییه که یهو ازشون عجیب‌ترین بی‌مهری‌ها رو میبینم...

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

حرف بزنیم

زاده_امید | 20 ثانیه پیش

چنل تلگرام من🙃

dina_n | 23 ثانیه پیش
2791
2779
2792